اقبال لاهوری همان تب و تاب فردوسی را در فرهنگ ایران دارد
| تاریخ ارسال: 1396/9/21 |
افکار پنهان ایرانیان: ایران در اندیشهی اقبال لاهوری، محمدحسن مقیسه، تهران، ترفند، 1396، 38 ص، 25000 تومان، شابک: 1ـ44ـ5963ـ600ـ978
بهگزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست نقد و بررسی کتاب «افکار پنهان ایرانیان» که به بررسی ایران در اندیشه اقبال لاهوری میپردازد با حضور محمد بقایی (ماکان)، برج لادوسایی، رایزن فرهنگی پاکستان و محمدحسن مقیسه، مؤلف کتاب، برگزار شد.
بقایی که راهنمایی محمدحسن مقیسه را در مسیر پژوهش و نگارش این کتاب بر عهده داشتهاست، گفت: در این سیوچند سالی که من به کار اقبالپژوهی مشغول هستم و حاصلش 35 جلد کتاب بوده که به تأیید آکادمی اقبال در لاهور، این مجموعه کتاب، بزرگترین مرجع اقبالشناسی است و تا کنون کسی تا این حد درباره این شخصیت کار نکردهاست، همیشه اظهار تأسف کردهام که چرا تفکر سلفیگری در دانشجوهای ما هم نفوذ پیدا کرده و آنها را تبدیل به مدیحهسرا کردهاست. معمولاً در پایاننامههای دانشجویی از 13 شخصیتی که در یک فرد با نام اقبال جمع شدهاست، به یک بعد او رجوع میکنند و وقتی من آنها را مورد سؤال قرار میدهم که چرا؟ معمولاً سکوت میکنند. چون فقط نمره میخواهند. آقای مقیسه تنها فردی بود که در تمام این سالها، شخصیت اقبال را از منظر دیگری بررسی کرد.
این استاد دانشگاه در ادامه توضیح داد: اقبال تنها شاعر نیست. او فیلسوفی است که دارای دستگاه فلسفی مستقل است. و این عنوان کمی نیست. ما این عنوان را به نیچه نمیتوانیم بدهیم. علاوهبر اینها او قرآنپژوه، حقوقدان، پایهریز کشور مستقل و فعال سیاسی بود و در امور تربیتی هم تبحر داشت. وی روزنامهنگار است و در شعر فارسی هم تبحر دارد. چنین کسی را نمیشود فقط از یک زاویه بررسی کرد. ما یک عده، مونوپولیست داریم که جهان را از یک پنجره نگاه میکنند. اینها چون بخشی از اندیشههای اقبال در قالب دین است، او را هم فقط از همین یک زاویه دیدهاند.
این اقبالشناس افزود: نکتهای که درمورد این کتاب برای من جالب است، عنوان آن است. آخرین باری که من کتاب را دیدم، عنوانش «ایران از منظر اقبال» بود. اما الآن به «افکار پنهان ایرانیان» تغییر کردهاست. اما آنچه در این کتاب هست، افکار پنهان نیست. بلکه افکار آشکاری است که ما هم آنها را میدانیم و او فقط آنها را بیان کرده است. اقبال بدون اینکه فرهنگ ایران و ارزشهایش متعلق به او باشد، همان تب و تابی را دارد که نمونهاش را در فردوسی میبینیم. به همین خاطر هم من کتابی با نام «فردوسی برونمرز» دربارهاش نوشتهام.
بقایی ماکان ادامه داد: من در کنفرانس اسلامآباد هم به این نکته اشاره کردم که اقبال سبب شده که ما و مردم پاکستان، بین خودمان هیچ تمایزی حس نکنیم. شما در خیابانهای پاکستان که قدم بزنید احساس غرور میکنید چراکه تمام خیابانها به نام شعرا و فلاسفه ایرانی است؛ حافظ، سعدی، سهروردی و... بگذریم که معروف است که زبان اردو، دختر زیبا و کوچک زبان فارسی است و او اخگری است که این زبان را دوباره شعلهور کرد. این جمله را هرگز فراموش نمیکنم که در یک نشست دانشگاهی در لاهور، یک استاد برجسته به زبان فارسی سلیس به همه حاضران گفت؛ «ما به فرهنگ ایران افتخار میکنیم، چون این را اقبال به ما یاد داد و در رگهای ما فرهنگ ایرانی جریان دارد».
وی درمورد طرح جلد کتاب گفت: طرحی که روی جلد هست خیلی با عنوان کتاب تطابق دارد. نقش بتهجقه همان سرو است که در آیین زرتشت، درخت مقدس است و برای اینکه تازیها آنها را محکوم نکنند، سر آن را خم کردند تا نشان سرو زیاد مشخص نباشد. ما در نقشهای تخت جمشید هم سرو ایستاده میبینیم که براساس عقیده زرتشتیان، زرتشت آن را با خودش از بهشت آورده و یکی را در کاشمر و یکی را هم نزدیک طوس کاشتهاست. زمانی که متوکل به طاهر ذوالیمینین دستور میدهد که آن را قطع کند، هزاروچهارصد سال از عمرش میگذشت و عرضش 17 تازیانه بود؛ چیزی حدود 17 متر. متوکل دستور میدهد که آن را ببرند. هنگامی که قطعات آن به بغداد میرسد، غلامان متوکل با کارد او را پارهپاره میکنند. بتهجقه بعدها، در تصوف به اسلیمی تبدیل شد و یکی از مهمترین نحلههای تفکر پنهان ما در خود تصوف است. عرفان و تصوف به هر ترتیبی بوده، انواع هنرهای ما نظیر موسیقی و... را در خودش گنجاندهاست. به همین دلیل است که هانری کربن میگوید؛ ما چیزی به نام اسلام ایرانی داریم.
ایرانیها بزرگترین سهم در فربهگی فرهنگ اسلامی داشتهاند
محمدحسن مقیسه، مؤلف کتاب هم توضیح داد: این کتاب درباره زندگی و دیدگاه اقبال لاهوری، دانشمند، مورخ و پژوهشگر بزرگ درباره ایران تهیه شدهاست و بهنوعی پایاننامه نظری دکتری من است که با راهنمایی دکتر بقایی ماکان، تهیه و تدوین شدهاست. کتاب «افکار پنهان ایرانیان» در چهار فصل نوشته شدهاست؛ فصل اول به معرفی اقبال و آثار او و سبک ادبی و جهانبینی اقبال میپردازد. در فصل دوم، فرهنگ و تمدن ایران معرفی شدهاست. در فصل سوم به این میپردازد که اقبال چگونه فرهنگ و تمدن ایرانی را در آثار خودش معرفی کردهاست و در فصل هفتم به مقایسه آرای اقبال با آثار هفت نویسنده و شاعر ایرانی دیگر میپردازد.
وی توضیح داد: معمولاً در کشور ما به بررسی آثار اقبال در دیوان فارسی میپردازند. اما من در این کتاب هم دیوان فارسی و هم دیوان اردو او را مورد توجه قرار دادهام. علاوهبر اینها، دو کتاب مهم اقبال؛ «سیر حکمت در ایران» و «بازسازی اندیشه دینی در اسلام» را که شامل هفت سخنرانی اقبال در هندوستان بوده را دیدهام. در کنار اینها، نامههای اقبال را هم بررسی کرده و در تمام این آثار آنچه را که اقبال درباره سرزمین ایران آورده را بررسی کردهام. علاوهبر اینها، برای اولینبار در ایران با کمک یونس عارف رضایی، دو شعر بلند اقبال از اردو به فارسی ترجمه شدهاست. شعر بسیار بلندی درباره شیطان بهنام «مجلس شیطان» و دیگری شعری درباره مولوی بهنام «پیر و مرید» است. متأسفانه دیوان شعر اردوی اقبال تاکنون به زبان فارسی ترجمه نشده که قصد داریم در آینده این کار را انجام دهیم. دو مقاله علمی ـ پژوهشی از این کتاب استخراج شده که در مجله «بهار ادب» و «مجله علمی ـ پژوهشی دانشگاه خوارزمی» منتشر شدهاست.
مقیسه افزود: اقبال با چهار فرهنگ ایرانی، اسلامی، هندی و اروپایی آشنا بوده اما در این میان به فرهنگ ایرانی بیشترین توجه را داشتهاست. بهگونهای که در تمام آثار خودش از ایران بهنیکی و بزرگی یاد میکند. اما معمولاً وقتی یک فرهنگ و تمدن را مورد بررسی قرار میدهیم که چرا در طول تاریخ عمق پیدا کرده، 6 نکته را مورد بررسی قرار میدهند؛ دین، علم، فلسفه و حکمت یا تصوف و عرفان، اخلاق و ادب، هنر و اخلاق که ایرانیها در هر 6 زمینه سرآمد هستند.
او ادامه داد: کشور ما همواره یک کشور دینی بوده و قبل از آمدن اسلام پنج دین میترایی، زروانی، زرتشتی، مانوی و مزدکی در ایران وجود داشتهاند. برخی از مؤلفههای این دینها و بهخصوص زرتشتی با مؤلفههای اسلام منطبق بودهاست و با وجود اینکه ایرانیها عرب نبودند، بسیاری از کتابهای فرهنگ اسلامی را ایرانیان نوشتهاند؛ از خیام تا ابنسینا و دیگران. کشور ما کشور علم بودهاست، چه قبل از ورود اسلام به ایران و چه بعد از آن. کما اینکه بر سر در دانشگاه جندیشاپور نوشته بودند؛ دانش و فضیلت برتر از بازو و شمشیر است.
این پژوهشگر در ادامه در توضیح فلسفه و کلام و تصوف و عرفان گفت: ایرانی مسلمان در شکلگیری ایران اسلامی و فلسفه اسلامی بسیار نقش داشتند و ایران سرزمین عقل و عشق است. اما آنچه که اقبال را عاشق ایران کردهاست؛ همین ویژگیهاست که او را به این نتیجه رسانده که فرهنگهای دیگر، بهخصوص اروپایی و هندی همه این مؤلفهها را ندارند. اقبال معتقد است که ایرانیها بزرگترین سهم را در فربهگی فرهنگ اسلامی داشتهاند.
مقیسه گفت: مهمترین نکته معرفتشناسانه این است که با توجه به آنکه اقبال به زبان اردوی پنجابی صحبت میکرد و زبان مادری او بود آلمانی، انگلیسی و عربی را هم بهخوبی میدانست، بیشترین تمرکز خودش را بر روی زبان فارسی گذاشت و حدود نههزار بیت از اشعارش را به فارسی نوشت. درحالیکه به زبان مادریاش ششهزار بیت سرود. این در حالی است که اقبال به زبان فارسی نمیتوانست صحبت کند. اگر به «اسرار خودی و رموز بیخودی» رجوع کنید، متوجه میشوید که در آنجا مبانی دستوری را هم رعایت نکردهاست. شاعری که به زبان فارسی نمیتواند بنویسد و صحبت کند و حتی وارد ایران نشده، چرا اینقدر عاشق ایران میشود که بخش اعظم اشعارش را به این زبان سرود؟ من فکر میکنم بهخاطر این است که اقبال، آن زبان فارسی را دریافته بود.
وی توضیح داد: وقتی که مردم هند و اردو زبان به اقبال اعتراض میکنند که چرا به زبان اردو شعر نمیگوید، پاسخ میدهد؛ «من با زبان فارسی میتوانم خواستههای دلم را بیان کنم.» از سوی دیگر؛ زبان فارسی ترکیبپذیر است و در مقایسه با عربی که مثل یک بادکنک است که هرچه در آن بدمند به حجمش اضافه میشود، زبان فارسی مثل بادبادک است که میتواند فرسنگها از شما دور شود و در آسمان اوج بگیرد. نکته دیگر، شیوایی و موسیقی و موزونی زبان فارسی است. من فکر میکنم که اقبال هم باهوش خودش فهمیده بود که زبان فارسی گنجایش و ظرفیت بالایی دارد. در تاریخ آوردهاند که فارابی گفته: «زبان فارسی، زبان شعر است و زبان علم نیست.» اما من معتقدم که اقبال این تصور را برهم زده و هر دو ویژگی علم و احساس را در زبان فارسی جمع کردهاست و مهمترین خصوصیت او این است که دوست دارد که همیشه انسان را در کوشش و پویایی ببیند.
آخرین سخنران این نشست، نقوی، کارشناس ارشد فرهنگی و سیاسی سفارت پاکستان بود. وی گفت: خیلی جالب است که میبینیم که اقبال در اندیشههای ایرانی چقدر رسوخ کردهاست. اقبال یک اندیشه و جریان است که فراتر از مرزهای خودش تأثیرگذار بودهاست. از سوی دیگر، فرهنگ ایران جاذبه دارد و اقبال هم جذب این فرهنگ شدهاست و اندیشهاش را در قالب این فرهنگ بیان کردهاست. به همین خاطر است که دوسوم اشعارش را به این زبان سرودهاست. او به مردم خودش هم خدمت بزرگی کردهاست. جامعه مسلمان شبهقاره هند را بیدار کرده و آنها را ترغیب کرده که در مسیر استقلال و آزادی حرکت کنند. موطن جدیدی که امروز با نام پاکستان شکل گرفتهاست، ایدهاش برای نخستینبار توسط او مطرح شدهاست.
کارشناس ارشد فرهنگی، سیاسی سفارت پاکستان افزود: ما خوشحالیم که در ایران به اندیشه، عرفان و فلسفه اقبال پرداخته میشود. برگرداندن شعر اقبال به فارسی، کار خیلی مهمی است. کسانی هستند که ما خودمان را مدیون آنها میدانیم که اقبال را بیشتر به جهانیان میشناسانند و دکتر بقایی ماکان از آن جمله هستند. پژوهشهای ایشان در حوزه اقبالشناسی در سراسر جهان منحصربهفرد است.