«درخت به پاییز نشسته» در قم نقد و بررسی شد سخن از یک عشق
| تاریخ ارسال: 1396/10/2 |
درخت به پاییز نشسته، نوشته مصطفی مهریزی، تهران، مؤسسه انتشارات نگاه، 1394، 128 ص، 7700 تومان، شابک: 7ـ937ـ351ـ964ـ978
بهگزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در ادامه جلسات نقد و بررسی گروه ادبی داستان جمعه، روز جمعه 24 آذرماه 1396، مجموعه داستان «درخت به پاییز نشسته» با حضور نویسنده و نیز رضا نوروزی گوهر و مهدی حمیدی پارسا بهعنوان منتقد در مجتمع ناشران قم، نقد و بررسی شد
ابتدا مصطفی مهریزی یکی داستانهای کتابش را خواند. سپس نوروزی گوهر نقدش را اینگونه شروع کرد: «تصویر» و «خواب» دو کلیدواژهای هستند که بارها در داستانهای مختلف کتاب تکرار میشوند. درواقع تصویرها بار اصلی شکلدادن به اتمسفر مالیخولیایی و وهمانگیز داستانها را به دوش میکشند و در پردازش روایت، شخصیتها و موقعیتها نقشی اساسی بر عهده دارند.
او در ادامه گفت: تصاویر در بسیاری از موارد درخشان و در مواردی هم شاید بهدلیل بستر و نوع استفاده، کلیشهای بهنظر میآیند. اما درنهایت موفق به ساختن فضای موردنظر نویسنده میشوند.
در ادامه جلسه، حمیدی پارسا بهعنوان دومین منتقد به مفهومشناسی تصویر پرداخت و گفت: از پرکاربردترین اصطلاحات نقد ادبی «تصویر» (ایماژ) است. در مفهوم عام، تصویر بر کل زبانهای مجازی اطلاق شده و بهعبارتی آن بخش از کاربردهای خلاق و هنری زبان زا که از رهگذر تصرفات خیال در زبان عادی بهوجود میآید، تصویر مینامند.
از منظر فرمالیستی جوهره ادبیات تصویر است و معتقدند کلید راهیابی به معنا و دنیای ذهن و روان هنرمند در مجازهای زبانی است. این مبنا براساس نظام بلاغت سنتی (تقسیم زبان به دو قطب حقیقت و مجاز) که از ارسطو آغاز شده، استوار است. در این مبنا زبان مجازی صورتی برتر و فراتر از زبان حقیقی بهشمار میرود. درواقع هر تصویر مجازی جانشین یک حقیقت زبانی است. و درنتیجه برای فهم زبان مجازی باید آن را به زبان حقیقی برگردانیم.
وی در ادامه به اقسام تصویر اشاره کرد و گفت: تصاویر بر دو نوع هستند؛ زبانی و مجازی. در تصویر زبانی ما با استفاده از زبان واقعی و قاموسی، یک تصویر به ذهن خواننده منتقل میکنیم. اما در تصویر مجازی با استفاده از زبانی خلاق و صناعات بلاغی مثل کنایه، شروع به بیان تصور و اندیشه انتزاعی میکنیم. تصویر مجازی درواقع حاصل کشف رابطه یا ایجاد پیوند میان چند امر است که بهظاهر ارتباطی با هم ندارند. اما این ارتباط تنها در خیال ما اتفاق میافتد و چند امر غیرمرتبط با هم مرتبط میشوند و بهمدد خیال با هم پیوند خورده و واقعیت نویی میآفرینند که در خارج سابقه ندارد مثل خاطرات ترکخورده.
در ادامه جلسه، نوروزی گوهر در قسمت دوم نقدش گفت: هرچند خواننده در این کتاب، داستانهایی با جغرافیا و شخصیتهای گوناگون را میخواند اما بهدلیل پیوستگی درونی تمها و فضاها گویی در حال دیدن دیدگاههای مختلف ذهن سودازده یک شخصیت است.
او در جمعبندی صحبتهایش به نقاط قوت اثر اشاره کرد و گفت: نثر شعرگونه متناسب با فضای رویاگون و وهمآلود و وجود فضاهای خالی برای نزدیکی بیشتر خواننده از طریق تجربههای شخصی به داستانها از نقاط قوت مجموعه هستند. اما از طرفی هرچه به انتهای کتاب نزدیک میشویم، شاید بهدلیل تکرار ایده دیگر خبری از شگفتزدگی و غافلگیری ابتدایی نیست.
حمیدی پارسا نیز گفت: بنا به سلیقه شخصی، داستانهای این کتاب را دوست نداشتم. اما آنچه برای من بسیار جذاب و چشمگیر بود، تصاویر این مجموعه بود.
این منتقد ادبی به ویژگیهای تصاویر اشاره کرد و گفت: ویژگی بارز آنها غریب و اتفاقی بودنشان است. بسیاری از داستانهای این مجموعه، سازنده یک تصویر کلی است؛ درواقع داستانهای این کتاب در حال بیان تصاویری غریب و وهمآلود است که در بستر حوادث واقعنمایانه و با زبان واقعی عناصر واقعی بیربط را کنار هم قرار میدهد و کلیت داستان را درست میکند. بهطوریکه مخاطب نمیفهمد آنچه میخواند خیال است یا واقعیت؟!
او ادامه داد: در این مجموعه، خبری از قصه روان و کلاسیک با شروع و پایان نیست. قصههای کتاب نه در ساختار ابتدا و انتها دارند و نه در معنا. انگار که زندگی یک امر بیمنطق و معناست که زیستن و روایت آن نیز دارای منطق و معنایی نیست. شخصیتها نیز از سنخ همین منطق داستانی طراحی شدهاند؛ شخصیتهایی مردد، بلاتکلیف که ما کنش فعالانهای از آنها نمیبینیم.
او در جمعبندی صحبتهایش به ارتباط داستانها اشاره کرد و گفت: بهطور مثال داستان درخت به پاییز نشسته در امتداد دو داستان باران و خواب لیلی است که در آنها سخن از یک عشق بود.