زن امروز، مرد دیروز: تحلیلی بر اختلافات زناشوئی، اصغر کیهاننیا، تهران، نسل نواندیش، 1395، 368 ص، 21900 تومان، شابک: 9ـ726ـ236ـ964ـ978.
بهگزارش خبرنگار لیزنا کتاب روانشناختی «زن امروز مرد دیروز» نوشته اصغر کیهاننیا، مشاوره خانواده، حقوقدان و وکیل در کتابخانه علامه دهخدا با حضور سیدمسعود راد نقد و بررسی شد.
کیهاننیا با کمک سی.دیهایی که حاصل همین کتاب است مشاوراتی را ارائه می دهد که در ۸۵درصد منجر به آشتی میشود. ۱۵درصد دیگر کسانی هستند که باید طلاق بگیرند چون در غیر این صورت وضعیت زندگی آنها بدتر میشد. این افراد معتادان ناعلاج، زنبارهها، بیکارها، لافزنها و غیره هستند که مشاوران با آنان نمیتوانند کاری پیش ببرد.
مردان ما هنوز مردسالار هستند
او در آغاز سخنان خود گفت: دو سال طول میکشد تا افراد حرفزدن بیاموزند و ۳۰ سال طول می کشد که آنان چگونه حرفزدن را یاد بگیرند؛ یعنی اینکه چگونه یک گفتوگوی مخرب را تبدیل به گفتوگوی سازنده بکنند.
بهاعتقاد این مشاور در اختلافات باید آشتی زیربنایی و ریشهای انجام گیرد نه آشتی با پادرمیانی و کدخدا منشی و بهخاطر بچهها و غیره؛ زیرا اینگونه آشتیها شکننده است.
طبق توضیحات او بیشتر کتابهایی که در حوزه اختلاف زوجها نوشته میشود یا اقتباس از کتابهای خارجی است یا جمعآوری مطالب، درحالیکه این کتاب با روش case study استفاده شدهاست یعنی تجربه افرادی را که در طول این سالها جهت مشاوره به او مراجعه کردهاند را با تغییر نام در کتاب آورده است. این تجربیات مطابق با فرهنگ جامعه ماست.
این نویسنده درمورد نام این کتاب گفت: در جامعه ما مردها همچنان مردسالار هستند درحالیکه زنان امروزی دکتر، پرستار، دبیر، وکیل، مهندس و غیره شدهاند. آگاهی آنان بالاتر رفته است و حتی زنان خانهدار هم کتاب مطالعه میکنند، فیلم میبینند، برنامههای رادیویی را میشنوند. اگر زنان امروزی و مردان دیروزی باشند اختلاف پیش میآید زیرا زنان میخواهند از حقوق خود استفاده کنند درحالیکه مردان مخالف آن هستند.
کیهاننیا ادامه داد: زن در گذشته بهدلیل زایمان مقدس بود مادرسالاری وجود داشت. مردان فقط شکار میکردند ولی زنان خانه را اداره میکردند. سپس مردها با این بهانه که شما ضعیف هستید و ما میتوانیم از شما دفاع کنیم خودخواهانه قانون را بهنفع خود نوشتند. البته خوشبختانه در سالهای اخیر جمهوری اسلامی ایران امتیازات زیادی را به زنان داده است با این حال هنوز هم بسیاری از زنها از حقوق خود ناآگاهند و برای مثال نمیدانند چگونه مهریه خود را بگیرند.
او به زنان توصیه کرد که برای احقاق حقوق خود شایستهسالاری را درنظر بگیرند زیرا حق گرفتنی است. برای این کار باید سه کار انجام دهند: اول اینکه به مدرک تحصیلی مجهز شوند که پولساز باشد یا فن و هنری در خانه بیاموزند که بتواند برای آنان درآمد بیاورد. دوم اینکه میزان آگاهی خود را بالا ببرند، کتابهای روانشناسی بخوانند و بهجای تماشای تلویزیون و فیلمهای ترکی که جامعه ما را خراب میکند و فساد را افزایش میدهد، مطالعه کنند. سوم اینکه اطلاعات حقوقی خود را افزایش دهند و برای مثال بدانند در زمان جدایی چه حقوقی را دارا هستند.
بهگفته وی اختلافات میان زن و شوهرها در سالهای اخیر افزایش یافته زیرا با بالارفتن دانش میزان انتظارات و توقعات هم بالا رفتهاست و میزان طلاق را هم افزایش دادهاست. این موضوع به کودکان آسیبی جدی وارد میکند.
او با انتقاد از عبارت «در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست» گفت: ازدواج باید با بلوغ فیزیکی، بلوغ فکری، بلوغ اجتماعی، مسئولیتپذیری، آمادگی برای پدر و مادر شدن و امکان ایجاد روابط فامیلی صورت بگیرد.
بهنظر کیهاننیا ازدواج امری مهم است که باید آسان و بههنگام انجام شود. این بههنگامبودن براساس فرهنگ خانواده و عرف و عقاید جامعه تعیین میشود.
خانوادهها بهدنبال سعادت باشند
در ادامه سیدمسعود راد با انتقاد از خلأهای جامعه در امر مشاوره خانواده، درمورد کتاب گفت: این کتاب از نظر رویکرد زبانی ساده دارد و مطالب آن با لطافتی خاص و با رویهای ایرانی نوشته شدهاست. مسائل آن هوشمندانه و زیرکانه بیان شده بهطوریکه به افراد بر نمیخورد. مشاور باید بتواند مطالب خود را با لطافت منتقل کند و این مطلب در این کتاب مشهور است. مصاحبههای آخر کتاب بسیار خوب است که میتواند گسترش یابد و با افرادی که سعادتمند و خوشبخت هستند صحبت شود.
او با انتقاد از کلمه «موفق» در توصیف خانوادهها گفت موفقیت نشاندهنده رسیدن به یک هدف است. ممکن است خانواده موفق باشد ولی خوشبخت نباشد. سعادت به رابطه ما با خدا مربوط میشود و هم احساس خوشبختی و هم موفقیت را دربردارد. اگر انسان سعادتمند باشد مسلماً موفق و خوشبخت هم هست. کسی که میخواهد ازدواج کند باید بهدنبال سعادت باشد و مقدمه آن را فراهم آورد. در حین ازدواج و در ادامه زندگی مشترک هم میتوان این نگرشها و مهارتها را همچنان یاد گرفت ولی آغاز زندگی باید با آگاهی و انتخاب درست باشد و هر لحظه باید بر میزان آگاهی و دانش افزوده شود.
راد ادامه داد: در نام کتاب چنین القا میشود که زنها امروزی هستند و مردها نه! برای این ادعا باید دلایلی آماری وجود داشته باشد و حتی میتواند یک کتاب با تحقیق و دلایل آماری نوشت.
او اعتقاد داشت که در انتخاب نام کتاب جنبه بازاری و ژورنالیستی برای جذب مخاطب هم درنظر گرفته شدهاست که صحیح نیست.
وی گفت: باید در کنار زن امروزی مرد امروزی نیز مطرح شود ولی اگر مردان دیروز را الگو قرار دهیم همان مردسالاری به وجود میآید.
این مشاور ادامه داد: در دنیا 3 انقلاب بزرگ اتفاق افتاده است؛ انقلاب کشاورزی، صنعتی و الکترونیک. در انقلاب کشاورزی که تمدن جدید با آن آغاز شد زنها و مردها همه کارگر بودند و بدون ارزشگذاری یکدیگر همکاری داشتند. در عصر صنعت مسئله سود به وجود آمد و جوامع خواستند درآمد بیشتر ایجاد کنند. به همین دلیل از کارگران زن ارزانقیمت استفاده شد. بهخاطر رقابت اقتصادی نیز مجبور شدند تا اتاقهایی را بهعنوان مهد کودک جهت نگهداری کودکان آنان ایجاد کنند. ارزش فرزندپروری هم تغییر یافت زیرا به زنها القا کردند که کودکان خود را جهت آموزش به این مراکز بسپارند.
بهاعتقاد او در عصر الکترونیک نگاه به زندگی مشترک باید متفاوت باشد ولی نگاه ما هنوز در عصر کشاورزی باقی ماندهاست. تفکر ما هم کمی کشاورزی، کمی صنعتی و کمی الکترونیک است. ما باید مقتضیات و مختصات زمان خود را بشناسیم و براساس آن رشد کنیم.
او گفت: هر خانوادهای باید دارای سه محور باشد: محور گفتوگو که با حرفزدن فرق دارد؛ ایرانمحوری و اسلاممحوری. ما در ایرانی با تفکر اسلامی زندگی میکنیم. اگر همه ما مسلمانان خوبی باشیم ولی بلد نباشیم با یکدیگر گفتوگو کنیم و به یک منطق برسیم درست عمل نکردهایم. به همین دلیل محور گفتوگو محوریتر از همه موارد دیگر است.
او همه خانوادهها را دارای ۳ عضو دانست و گفت: ما خانواده دونفره نداریم زیرا اگر زن و مردی تازه ازدواج کرده باشند و فرزندی نداشته باشند، فرزندی مجازی را برای خود انتخاب میکنند؛ مانند مادر یا پدر یکی از زوجین یا برادرزادهها و خواهرزادهها. پس از تولد فرزند او جای فرزند مجازی را میگیرد. باید در خانواده بتوانیم همه ما یعنی این سه ضلع در جلسات خانوادگی با همدیگر گفتوگو کنیم. در این گفتوگوها باید طرز تفکر غلط انتقادی ایجاد نشود. باید این طرز تفکر را که همیشه عیبها را بازگو کنیم، مانند خطکشیدن زیر کلمات غلط و نادیدهگرفتن کلمات درست در مدارس را کنار بگذاریم. نباید این جلسات برای یافتن عیوب یکدیگر باشد، بلکه در جلسه درباره خانواده صحبت کنید، شعر یا آوازی را بخوانید، احساساتتان را منتقل کنید، دانستههای خود را ارائه دهید. این بخشی از جلسه است که ما در آن میتوانیم یکدیگر را ببینیم و به هم نگاه کنیم. در این دیدارها به فرزندانتان هم توجه کنید زیرا ارزش گفتوگو اینجاست که عقدهها را باز میکنند. نوجوانانی عقدهای میشوند که نتوانند در فضای گفتوگو قرار گیرند و انتقادات و صحبتهای خود را مطرح کنند. همچنین اگر خانواده ماهوارهمحور باشد از ایرانیبودن فاصله میگیرد. ما فرهنگ و زبان آنان را نمیفهمیم ولی بهتدریج فرهنگ آنان وارد زندگی ما میشود. در گذشته کودکان و نوجوانان کتابهای گلستان سعدی، پروین اعتصامی و حافظ را میخواندند ولی امروز کودکان ما از آنان اطلاعی ندارند و ناآگاه هستند زیرا خود ما نیز ناآگاهیم. ما با تبلیغات ماهوارهای و تأثیرگرفتن از فیلمهای آنان فرهنگ ایرانی را کنار میگذاریم.
هنر نویسندگی در انتخاب نام خوب است
کیهاننیا در پاسخ به انتقاد راد به نام کتاب گفت: هنر ژورنالیستی در انتخاب نام خوب است بهطوریکه هرکس آن را دید حداقل ورق بزنند. هنر نویسنده این است که کتاب را به طریقی بنویسد که مردم آن را بخرند چنانچه این کتاب شانزده بار به چاپ رسیده است.
این مشاور گفتوگو را به دو گفتوگویی که منجر به آشتی میشود و گفتوگویی که منجر به دعوا میشود تقسیم کرد و ادامه داد: من در این کتاب با روانشناسی کاربردی نشان دادهام که در یک گفتوگو کلمات غلط موجب دعوا و کلمات درست موجب تفاهم میشود. یعنی برای مثال نشان دادهام که اگر مردی در منزل صحبت نمیکند به این دلیل است که زن حرف او را قطع میکند، از صحبتهای او ایراد میگیرد و یا با حرفهای او دچار نگرانی و استرس میشود. همچنین اگر زنی مورد خشونت لفظی و فیزیکی قرار میگیرد هم به این دلیل است که خط قرمزها را رعایت نمیکند. برای مثال اگر مردی به زن گفت «احمق» چندین پاسخ از زن دریافت میکند. یا پاسخ برونفکری است یعنی جوابدادن با کلمات «خودت هستی» و یا «چرا گفتی»؛ یا پاسخ درونفکری است یعنی خودخوری که غم را در درون میریزد و موجب میگرن و زخم معده میشود؛ چنانکه بسیاری از زنان ما دچار بیماری میگرن هستند و یا پاسخ مذاکره است؛ یعنی با کلماتی مناسب از فرد بخواهیم که توضیح بدهد دلیل او برای این تفکر چیست؟ اگر دلیل درست بود معذرتخواهی میکنیم و اگر درست نبود با صحبت آن را نشان میدهیم.
راد توضیح داد هرچند ممکن است رفتار «احمقانه» باشد ولی فرد «احمق» نیست. ما صفات را گاه بهجای اسم بهکار میگیریم ولی باید از این کار خودداری کنیم زیرا باعث میشود یک نفر همیشه سیاه و یک نفر همیشه سفید باشد. در تربیت فرزندان هم باید تلاش کنیم که رفتار آنان را با شخصیت جدا کنیم زیرا برای مثال یک کودک تنبل نیست بلکه در جاهایی تنبلی میکند.
او گفت اگر زنان از شوهرهای خود بهدلیل عصبانیت و داد و فریاد شکایت دارند باید به او فرصت بدهند تا حرفش را بزند. اگر اشتباهی کردهاند عذرخواهی کنند و اگر اشتباهی نکردهاند توضیح دهند. به او به امکان دهند تا تخلیه روانی و هیجانی شود.
کیهاننیا نیز بر لزوم استفاده از کلماتی مانند معذرت میخواهم، حق با توست، تکرار نمیشود، و غیره در زندگی تأکید کرد و گفت: خانم اپرا در آمریکا ۴ ساعت برنامه داشت که درمورد کلمه «ببخشید بود» درحالیکه ما در جامعه خود حاضر هستیم 30 دلیل غلط را بیاوریم تا یک کار غلط را توجیه کنیم. این کلمات بسیاری از مشکلات در خانواده را حل می کنند.