خسرو دهقان در نشست نقد و بررسی «سینما اگر باشد»: سینمای ایران مجروحی بود که گوشه خیابان افتاده
| تاریخ ارسال: 1396/11/14 |
بهگزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست نقد و بررسی کتاب «سینما اگر باشد» تألیف احمد طالبینژاد عصر روز چهارشنبه 11 بهمن 1396 در سرای اهل قلم با حضور مؤلف اثر و خسرو دهقان برگزار شد.
یکی از مباحثی که در این نشست بهکرات مطرح شد، نقش بنیاد سینمایی فارابی در شکوفایی سینمای پس از انقلاب اسلامی بود. بخش اعظم صحبتهای هر دو منتقد درباره حمایت این بنیاد از سینمای پس از انقلاب بهخصوص سینماگران جوان آن دوره بود. طالبینژاد در کنار تمجید و قدردانی از مدیریت آن دوره بنیاد سینمایی فارابی از کنارگذاشتن پیشکسوتان سینما چون فردین و ملکمطیعی انتقاد کرد.
در ابتدای نشست احمد طالبینژاد، منتقد و مؤلف سینما درباره سابقه انتشار «سینما اگر باشد» توضیح داد: «سینما اگر باشد» در دهه 70 با نام «در حضور سینما» از سوی بنیاد سینمایی فارابی منتشر شد و چندسالی پس از انتشار نایاب شد که تصمیم به بازنشر آن گرفتم. درباره پژوهشهایم هم باید این نکته را متذکر شوم که امروز تحقیق با وجود اینترنت بسیار راحتتر شده و با یک جستوجو در فضای مجازی به حجم وسیعی از اطلاعات میتوان دست یافت. اما در زمان من برای یک خط خبر باید به دهها نفر تلفن میزدیم و با چند نفر ملاقات میکردیم. برای گردآوری این کتاب هم بیشتر تلاشهایم میدانی بود. پس از آمادهشدن دوباره این کتاب، شخصی در بنیاد سینمایی فارابی، مانع انتشار این کتاب در بنیاد شد و بهقول خودشان صلاح ندانستند که این کتاب در آنجا منتشر شود. نکته جالبش اینجاست که این شخص یکی از شاگردان خود من بودهاست. به همین دلیل تصمیم گرفتم این کتاب را با نام دیگری در یک انتشارات دیگر راهی بازار کنم.
سپس خسرو دهقان، مدرس و منتقد سینما و عضو هیئت داوران جشنواره فیلم فجر درباره سابقه فعالیتهای طالبینژاد توضیح داد: هدف من از شرکت در رونمایی، معرفی کتاب و اندیشههای طالبینژاد و تأثیر اندیشههای او بر مخاطبان این کتاب است و نمیخواهم این شبهه به وجود بیاید که قصد تمجید دارم چون جای نقد در این مجلس نیست. طالبینژاد متولد کویر است و خصایص کویر را مانند صبر و مقاومت داراست. ما در مملکت خود پدیدههای کویری زیاد داریم، مانند سهراب سپهری که طبع کویری دارند. این طبع با خودش خصایصی میآورد. تا سال 1357 درپی پیداکردن خود و از 1357 به بعد محصولات فکریاش را بیرون داد. او در همه زمینهها فعال است و انسانی چندوجهی است. مستند ساخته و مدرس بوده و در کنار اینها، صاحبامتیاز مجله «هفت»، و سردبیر مجله «فیلم و سینما» بودهاست. طالبینژاد هم این سوی دوربین بوده هم آنسو.
در ادامه نشست، طالبینژاد درباره مدیر اسبق بنیاد سینمایی فارابی عنوان کرد: محمد بهشتی، اصلیترین آدم سینمای ایران بود و همه زیر بیرق ایشان بودند. بنیاد سینمایی فارابی، مرکز ثقل فعالیتهای سینمایی ایران بود. یک روز ایشان به من گفتند که تا به حال کسی درباره سینمای بعد از انقلاب کتابی ننوشته و همین امر جرقهای برای شروع این کتاب شد. خط قرمزهای بهشتی هم برای انتشار این کتاب، توهیننکردن به انقلاب اسلامی و بنیانگذار آن بود. حدود دو سال پژوهشهایم ادامه داشت و بهخصوص درباره سینمای اول انقلاب از چند پایاننامه که هوشنگ گلمکانی نوشته بود، نیز استفاده کردم. متأسفانه این کتاب زمانی آماده شد که دوران صدارت بهشتی به پایان رسیده بود و جایش را آدم کوچولوهایی گرفتند که بهقدر آنجا نبودند و نتوانستند جای خالی او را پر کنند. پاشنه آشیل بنیاد، بخش فرهنگی آن است که آدمهای بهشدت ترسو محافظهکاری بودند.
وی افزود: بخشی از منابعی که برای این کتاب در اختیار من گذاشته شد، از امور بینالملل فارابی بود. سؤال اصلی من در این کتاب درباره عامل اصلی مطرحشدن سینمای ایران بعد از انقلاب است. تمام مطالب این کتاب نتیجه تحقیقات میدانی و کتابخانهای من بوده و سعی داشتم که ضمن رعایت سفارشهای بهشتی، استقلال خودم را هم حفظ کنم. البته ناگفته نماند که بهشتی خیلی هم از متن نهایی رضایت نداشت و عقیده داشت که پنبه همه را زدهام.
طالبینژاد درباره بخشهای مختلف کتاب توضیح داد: بخش اول کتاب درباره پاگرفتن سینما پس از انقلاب است. در اینباره تردید بسیاری وجود داشت و این نگرانی خیلی شدید بود که آیا بعد از انقلاب سینمایی وجود خواهد داشت یا خیر. بسیاری تغییر شغل دادند، مانند فردین که فرش فروشی و ملک مطیعی که قنادی باز کرد. تا آنکه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران سخنرانی خود را درباره سینما انجام داد و با این جمله شروع کرد که سینما اگر باشد... و این شد که من هم این جمله را برای عنوان کتاب برگزیدم. بعدها هم که ایشان از فیلم گاو تقدیر کردند، رویکرد سینمای ایران تا حدی مشخص شد. در این بین بیناد سینمای فارابی هم در سال 1362 تأسیس و منجر به تولید تعداد زیادی فیلم شد که همگی متأثر از فیلم «گاو» بودند؛ سینماگرانی مانند علی ژکان، کیانوش عیاری و... و درنهایت، سینما از مرگ حتمی نجات پیدا کرد. در آن دوران برزخی سعی کردم تمام اتفاقات را شرح دهم. بسیاری از فیلمسازها شروع به ساخت فیلمهای انقلابی کردند و فیلمهایی درباره خانها و فئودالها ساخته شد.
در ادامه بحث درباره بخشهای کتاب، خسرو دهقان توضیحات تکمیلی خود را درمورد بخش اول کتاب ارائه کرد و گفت: واقعیت این است که بعد از سال 1357 کل سینمای ایران مانند مجروحی بود که گوشه خیابان افتاده و فارابی برای این مجروح و مریض یعنی سینمای ایران، حکم برانکارد و اورژانس را داشت. در ضمن این را باید بگویم که سینمای ایران یک سینمای دولتی است و پول این سینما از جیب دولت و فارابی بیرون میآید و بهنظرم، اعمال سلیقه آنان در سینما طبیعی است و دولت به خودش اجازه تصحیح فیلمنامه و دخالت در صدا، صحنه و... را میدهد.
وی افزود: حرف حساب این کتاب این است که ما در مقطع انقلاب میخواهیم سینما داشته باشیم یا نه. این مسأله درپی صحبت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و تأسیس فارابی حل و درپی رواج تفکرات عرفانی، منجر به ساخت فیلمی مانند «خانه دوست کجاست» شد.
سپس طالبینژاد درباره بخش دوم کتاب گفت: در سال 1362 تا 1373 سیدمحمد بهشتی بهعنوان مدیری مقتدر در آن نهاد، حتی معاونت سینمایی را هم که در آن دوره، فخرالدین انوار بوده، مدیریت میکند.
طالبینژاد درباره شیوه مدیریت بهشتی و همچنین تلاش او و دستیار و همکارش، شجاعنوری در جهت معرفی سینمای ایران به خارج از کشور توضیحاتی داد و حمایتهای محمد بهشتی و بنیاد فارابی را باعث موفقیت فیلم «خانه دوست کجاست» از عباس کیارستمی در خارج کشور دانست. وی همچنین از سیر موفقیتهای فیلمسازانی چون مخملباف و حاتمیکیا سخن گفت و به بررسی سقف فروش فیلمها در آن سالها پرداخت. وی در اینباره توضیح داد: سقف فروش تا مدتها فیلم «عقابها» بود که به پول آن زمان 4میلیون تومان فروش داشت. این سقف با فیلم «گلنار» و سقف فروش 10میلیون تومان شکسته شد. فارابی رویه خوبی داشت و هیچ کس با این رویه مشکلی نداشت. اما گلهای که من دارم این است که چرا چهرهای مانند فردین و باقی سالخوردهها که خودشان در حال حذف بودند، را دلشکسته کرد. فردین با این تصمیمها بود که دقمرگ شد.
خسرو دهقان درباره ویژگیهای اخلاقی محمد بهشتی صحبت کرد و از تأثیر روابط او با اشخاص صاحب قدرت در اقتدار و قدرت اجرایی او سخن گفت و عنوان کرد که بهشتی اگر این روابط را نداشت، یک فریم فیلم هم از فرودگاه مهرآباد بیرون نمیرفت. وی درباره بخش دوم کتاب توضیح داد: بخش دوم فشار اصلی را به زیباییشناسی وارد میکند. زیباییشناسی فیلم یعنی، عواملی که سینما را می سازد، مانند صدا، صحنه، گریم، موسیقی و... . این بخش بسیار مهم است و به زبان ساده یک دعوای اساسی را بیان میکند. در این بخش بهتفضیل درباره واقعیت صحبت میشود.
مؤلف کتاب «اگر سینما باشد» درباره بخش سوم تصریح کرد: در بخش سوم سعی داشتم به تعامل بین جامعه و هنر بپردازم. بهنظرم حتی عامترین مردم هم دارای سواد سینمایی هستند. مردم امروز ما همان مردم چشموگوش بستهای نیستند که به تماشای «گنج قارون» مینشستند. مردم به تصویر فیلم و نسبت آن با جامعه خود اهمیت میدهند.
در ادامه نشست، بحثی درباره دلایل اقبال مردم آن زمان به فیلم «گنج قارون» مطرح شد. طالبینژاد مهمترین عنصر این فیلم را عنصر اتفاق ذکر کرد و این فیلم را تلفیقی از سینمای هندی و افسانههای کهن ایرانی مانند امیرارسلان دانست. وی درباره نزدیکشدن فیلمهای بعد از انقلاب به واقعیت جامعه توضیحاتی داد و گفت: در بحث صدا هم این نزدیکی اتفاق افتاد و هر کس با صدای خودش بازی کرد. دیگر خبری از صدای آلن دلون روی قهرمان فیلم نبود و صدای سر صحنه بهنوعی اجباری شد. اینکه هر کسی بهجای خود حرف بزند به واقعیشدن فیلمها کمک کرد. اما الان هم در این واقعینمایی کمی اغراق شده و تا این حد واقعنمایی هم درست نیست. همین امر هم باعث شده تا فیلمسازانی مانند فریدون جیرانی به سمت الگوبرداری و بازسازی فیلمفارسیها بروند. ما نباید همه رؤیا را از سینما میگرفتیم.
وی افزود: سلیقه مردم ما درپی این واقعگرایی افراطی به دهه چهل برگشته و مردم کمی رؤیا میخواهند، چه در رمان، چه در فیلم. طالب فیلمها و رمانهایی هستند که برمبنای اصول درامنویسی پیش نمیروند و عنصر اتفاق در آنها حرف اول را میزند. مثلاً در رمان درخشانی مانند «بامداد خمار» نوشته فتانه حاجسیدجوادی هم این عنصر اتفاق است که داستان را جلو میبرد و بهنوعی باعث اقبال عمومی به این اثر که بهزعم من یکی از زیباترین رمانهای فارسی است، شده است.
خسرو دهقان بحث را با دلیل اقبال مردم به فیلم «گنج قارون » ادامه داد و گفت: سینمای هند از دو اسطوره خیروشر تبعیت میکند و هیچگاه گریزی از آن نداشتهاست. آنالیز گرایش مردم در ایران و جهان سخت است. فیلم «گنج قارون» اولین فیلمی است که توسط مردم عام و نه فیلمساز، کارگردانی میشود و میشود گفت که کارگردان آن مردم هستند نه سیامک یاسمی. این فیلم برایند اقبال تماشاگر،گرایشها توده مردم و انواع و اقسام سلیقههای مردم است. بهشکلی متافور و سمبولیک، کارگردان در این فیلم خودش را حذف میکند و آنچه مردم میخواهند را پیاده میکند. در صحنه به صحنه این فیلم نفس مردم جاری است.
در ادامه این بحث طالبینژاد عنوان کرد: بهانه ابتذال در سینمای ما همیشه مردم بودهاست. بهنظرم فیلمساز باید پیشگام باشد.
وی در ادامه از سابقه فرهنگی ادبی سیامک یاسمی، پدر وی رشید یاسمی گفت و درباره فیلم «در امتداد شب» و اقبال فروش آن نیز توضیحاتی داد. وی درباره جریانسازی در سینمای ایران گفت: جریانسازی همیشه در سینمای ایران وجود داشتهاست. بعد از کیارستمی، فیلمسازانی مانند مجیدی و جلیلی با پیروی از الگوی یک کودک تنها و طبیعت فیلمهایی ساختند و در حال حاضر هم شاهد این اتفاق درباره فرهادی هستیم و فیلمسازانی مانند مازیار میری بهسبک او فیلم تولید میکنند. کسی توجه نمیکند که چرا فرهادی اینگونه است. این نوع قصهگویی فرهادی است که متفاوتش میکند. فرهادی در طول فیلم بذرهایی میکارد و از آنها برداشت میکند.
خسرو دهقان درباره بخش چهارم کتاب توضیحاتی داد و عنوان کرد: طالبینژاد در این کتاب سینما را تا سال 1377 بررسی کردهاست.
سپس طالبینژاد درباره ادامه این کتاب عنوان کرد: خیلیها توصیه کردهاند که جلد دوم را بنویسم اما در این دوران اتفاقات عجیبی افتاده و نسلی به وجود آمدهاند که حاضر نیستند از قواعد کلاسیک فیلمسازی تبعیت کنند و اینکه تماشاگر دارند یا نه، بحث دیگری است.
خسرو دهقان در بخش آخر سخنان خود از خصوصیات اخلاقی و صداقت طالبینژاد در عرصه نقد گفت و درباره ارزش این کتاب توضیح داد: این کتاب تنها وقایعنگاری سینمای بعد از انقلاب نیست و بند بند آن از ذهن تحلیلگر مؤلف بیرون میآید. این کتاب روزنامه نیست که به سالشمار اتفاقات بپردازد. نقدونظر موجود در این کتاب هم بدون ملاحظات است و بهنظرم برای هر محققی و تحلیلگر سینمای ایران، خواندنش واجب است.
در انتهای جلسه طالبینژاد از بههمخوردن روابطش با نصف فیلمسازهای سینما بعد از انتشار کتابش گفت. سپس از دیگر فعالیتهایش در فضای مجازی توضیحاتی عنوان کرد و گفت: با توجه به اینکه فضای مجازی بیشتر در اختیار سلبریتیهاست، برنامهای تحت عنوان «بین خودمان باشد» تهیه کردهام که قرار است در آن فضایی برای مطرحکردن نخبهها فراهم شود. اولین قسمت این برنامه مصاحبه با لیلی گلستان است که قرار است از سایت آپارات بهزودی پخش شود.