در نشست بررسی «ایلات کرمانشاهان و نقش‌ آن‌ها در قشون ایران عصر قاجار» عنوان شد: بین تاریخ محلی و تاریخ مرکزنشینان همیشه گسلی هست

 | تاریخ ارسال: 1396/11/17 | 

ایلات کرمانشاهان و نقش آن‌ها در قشون ایران عصر قاجار، مطلب مطلبی، زیرنظر: حوریه سعیدی، ویراستار: حسین میکائیلی، تهران، سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، 1396، 466 ص، 30000 تومان، شابک: 3ـ468ـ446ـ964ـ978

به‌گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ؛ جلسه معرفی و بررسی کتاب «ایلات کرمانشاهان و نقش‌ آن‌ها در قشون ایران عصر قاجار» با حضور منصوره اتحادیه، اسماعیل شمس و مطلب مطلبی، نویسنده کتاب، یکشنبه 15 بهمن، در سرای اهل قلم برگزار شد.
 
قشون کرمانشاهان نقش پررنگی در قشون ایران داشت
در ابتدای این نشست، مطلب مطلبی گفت: کرمانشاهان با وجود سابقه دیرینه، چندان شناخته‌شده نبود. از دوره صفویه است که اهمیت کرمانشاه بیشتر می‌شود و اسم ایالت را به خودش می‌گیرد. ایالت کرمانشاه از همان دوره صفویه، تحت حکومت والیان اردلان است. حکام نواحی غربی، برای تثبیت حکومت‌شان، سعی در نزدیکی هرچه بیشتر با والیان اردلان دارند. کرمانشاهان هم مرکز نیروی سیاسی نظامی غرب کشور می‌شود و حتی حکام نواحی خوزستان هم از سوی حکام کرمانشاه انتخاب می‌شوند.
این پژوهشگر سازمان اسناد گفت: بعد از برچیده‌شدن والیان اردلان در سال 1284 برای چندمین‌بار، حکومت کردستان به کرمانشاهان می‌پیوندد. کرمانشاهان در دوره قاجار دیده می‌شود و شاید در این نواحی قلمروی خاندان شاه هم خوانده شود. اما در این ایالت، هیچ اثری با هدف نگارش تاریخ نداریم. درمورد کرمانشاهان تاحدودی با کمبود کتاب تاریخی مستقل مواجه هستیم. تا قبل از دوره قاجار می‌توانیم با رجوع به منابع عمومی این کمبود را جبران کنیم در دوره قاجار با به‌ وجود آوردن دیوان‌سالاری و حجم زیادی از اسناد، این امر برای پژوهشگران شکل دیگری به خودش می‌گیرد.
وی گفت: این کتاب درواقع حاصل بیش از دو سال فعالیت من در گروه تاریخ پژوهشکده سازمان اسناد و کتابخانه ملی است. شیوه پژوهش در این کار، کتابخانه‌ای ـ اسنادی بود و این کتاب، درباره قشون ایران به‌طورکلی و به‌ویژه قشون کرمانشاهان صحبت می‌کند. به‌ناچار، برای بررسی قشون کرمانشاهان، باید به ‌سراغ ایلات می‌رفتیم. از آن‌جایی هم که تحولات سیاسی با تحولات نظامی ارتباط پیدا می‌کرد، مجبور بودیم به تحولات سیاسی هم توجه داشته باشیم.
مطلب مطلبی گفت: این کتاب در 6 فصل تدوین شده‌است. بررسی موقعیت جغرافیایی و ساختار قشون کرمانشاهان و تحولات آن از جمله عناوین این فصل هست. دو موضوع مواجب و قشون هم در این کتاب مورد بررسی قرار گرفته‌است. چراکه بیشتر گزارش‌های موجود مربوط به مالیات قشون است. اما پژوهش‌ها حاکی از آن است که با وجود اعمال قدرتی که از سوی رؤسای ایلات اجرا می‌شد، شیوه‌های دیگری برای زندگی در آن دوره هم وجود دارد که یکجانشینی و طوایفی از آن جمله است. یعنی در کنار ایلات، اقوامی هم بودند که از طریق کشاورزی امرار معاش می‌کردند و طوایفی هم بودند  در ایل کلهر که معیشت آن‌ها از فرآورده‌های طبیعی منطقه می‌گذشت. اما از لحاظ کمی و کیفی، قشون کرمانشاهان نقش پررنگی در قشون ایران داشت. فوج‌های این ایالت فرصت نکردند که به مناطق دیگر بروند و حتی در جنگ ایران و روسیه هم تنها 6 ماه حضور داشتند.
این پژوهشگر تاریخ در پایان گفت: در ایلات کرمانشاهان ما کمتر نشانی از ویژگی‌های همخونی و نیای یکسان می‌بینیم. مقتضیات زندگی ایلی، آن‌ها را در کنار هم گردآورده بی‌آن‌که تفاوت‌های اعتقادی، تضادساز باشد. کمیت و کیفیت قشون کرمانشاه در اواخر دوره قاجار، چندان با اوایل دوره قاجار تفاوت نکرده‌است.
 
جملات خوب در طول کتاب گم شده‌است
منصوره اتحادیه، پژوهشگر حوزه تاریخ، در ادامه جلسه گفت: من از منظر نوشتن و پژوهش به این کتاب نگاه کردم .آقای مطلبی مسئله تازه‌ای را مطرح کرده اما از نظر من، این کتاب چند اشکال دارد؛ مهم‌ترین مسئله این‌که چنین کتابی نیاز به چند نقشه داشت. اگر این نقشه‌ها موجود بود ما ارتباط ایلات را بهتر می‌فهمیدیم. علاوه‌بر آن، این کتاب نیاز بیشتری به بحث مفصل درباره جغرافیای طبیعی و منطقه‌ای و ارتباط با کردستان دارد. چراکه کردستان با کرمانشاه همجوار است.
این پژوهشگر افزود: چهار ایل کلهر، گوران، سنجابی و زنگنه از ایلات کرد هستند و این‌که چرا این چهار ایل در این کتاب انتخاب شده‌اند، هیچ توضیحی داده نمی‌شود. یکی از مسائل منطقه کرمانشاه این است که بین ایلات نزاع بسیار است. اگر ما نقشه داشتیم، بهتر می‌فهمیدیم که مراتع ایلات کجاست. یکی از مسائل خیلی مهم دیگر این است که کرمانشاهان، مرز ایران و عثمانی بوده‌است. از سوی دیگر، عبور زائرین، عبور جنازه، مسائل گمرک، غارت و... همه در مرز اتفاق می‌افتد و بسیاری از این درگیری‌ها در ارتباط با تعرض قشون عثمانی به خاک ایران بوده‌است. لازم بود که اسناد موجود در این کتاب، بهتر معرفی شوند. بعد هم این‌ها همه گزارش‌ها نیست. مسئله مهم این است که این حکام، چقدر به دولت مرکزی گزارش می‌نوشتند و دستورات دولت مرکزی چقدر اجرا می‌شد و... پژوهشگر باید در این زمینه توضیح می‌داد.
اتحادیه گفت: مسأله دیگر، مشکلات مرکز و امکانات دولت است و این که چرا حقوق نمی‌رسد؟ دولت مرکزی چه مشکلاتی دارد؟ گاهی شورش، باعث عزل یک حاکم می‌شود. مسأله دیگر این است که دوره قاجار 127 سال طول کشیده‌است. چگونه امکان دارد که تفاوتی در این دوره طولانی نباشد. چطور امکان دارد که این قشون، در این مدت هیچ تغییری نداشته باشد؟ از سوی دیگر ما نباید، تحولات این دوره را فراموش کنیم.
این نویسنده گفت: اما درمجموع، هیچ طرحی در این کتاب دیده نمی‌شود و یک سؤال اصلی مطرح نمی‌کند. 350 صفحه متن با دو صفحه و نیم نتیجه‌گیری، هیچ ارتباطی ندارد. من فکر می‌کنم این کتاب به نتیجه‌گیری مفصل‌تری نیاز داشت. فصل 6 با ترور ناصرالدین‌شاه شروع می‌شود و جایی تمام می‌شود که پایان قاجاریه نیست. فرمانفرما دوبار در کرمانشاه حکومت کرده و بسیار مسائل دیگر که اسنادش هم موجود است. در وزارت خارجه و جاهای دیگر. اما منبع این قسمت، آقای سلطانی است و روزنامه ایران، درحالی که اسناد این دوره خیلی زیاد است. گاهی جملات خوب در طول کتاب گم شده، چون کتاب طرح منسجمی ندارد.
 
در اسناد ایران، صدها هزار سند نخوانده وجود دارد
در ادامه این جلسه، اسماعیل شمس، گفت: من کتاب را از جهتی تمجید می‌کنم و از جهتی دیگر نقد. در این زمانه بی‌نظم تاریخ که پایان‌نامه‌نویسی و مقالات پژوهشی و... مبتنی‌بر تحقیق کتابخانه‌ای است، این کتاب به‌لحاظ رویکرد اسنادی که دارد حائز اهمیت است. در سطح کشور، سالانه چند مقاله نوشته می‌شود؟ چند پایان‌نامه تألیف می‌شود؟... سر به ده‌ها هزار می‌زند. اما واقعاً این‌ها چه اتفاقی را در علم تاریخ ایجاد کرده‌است؟من اگر مسئولیتی داشتم، تا دو دهه، هرگونه پایان‌نامه‌نویسی را به اسناد محدود می‌کردم. در اسناد ایران شاید صدها هزار سند نخوانده وجود دارد. دیگر از اسناد مربوط به ایران در آرشیوهای عثمانی، روسیه و... یاد نمی‌کنم. چه ایرادی دارد که استادان ما در گروه تاریخ، دانشجویان را موظف به خوانش این اسناد کنند. از سوی دیگر، روزنامه‌ها هم به‌نوعی سند هستند. پس می‌بینیم که چقدر جا برای پژوهش‌های نو در عرصه تاریخ داریم.
این پژوهشگر گفت: بین تاریخ محلی و تاریخ مرکزنشینان همیشه گسلی هست. این اتفاق خوبی است که سازمان اسناد ملی، یک کتابی را با موضوع تاریخ محلی چاپ کرده‌است. یک پژوهش محلی با همکاری یک نهاد ملی، توسط یک پژوهشگر محلی و متخصص در حوزه تاریخ، اتفاق مبارکی است. اما نقد بزرگ به این کتاب که به‌نوعی مدحش هم هست، این است که نویسنده دوره بسیار طولانی‌ای را بررسی کرده‌است و این نیاز به مطالعه دارد. در کنار این وسعت زمان، این منطقه، کانون اتفاق است. در آن منطقه هر روز یک اتفاق می‌افتد؛ مرز ترانزیت است. دوره زمانی هم بسیار گسترده است. ای کاش فقط دوره ناصری را انتخاب می‌کرد. در این صورت شاید کتاب به یک منبع مطالعاتی تبدیل می‌شد.
اسماعیل شمس گفت: من منابع این کتاب را یک برآورد آماری کردم. نسبت استفاده از سند به روزنامه‌ها و منابع مکتوب، یک به پنج است. ای‌کاش استفاده از سند بیشتر بود. نکته بعدی که من روی آن، نقد جدی دارم، وجه تسمیه‌هاست. علاوه‌بر این‌که چهار ایلی که در این کتاب به آن‌ها پرداخته شده، چهار ایل در غرب کشور هستند. ما هیچ اطلاعی از جنوب کرمانشاهان نداریم یا ایلات شرق و ایلات شمال کرمانشاه که اصلاً به آن‌ها اشاره‌ای هم نشده‌است. این چهار ایل، عنوان کتاب را با ابهام مواجه می‌کند. چراکه این ایلات، تمام کرمانشاه را دربرنمی‌گیرد. این‌ها فقط ایلات غرب کرمانشاه هستند.
وی افزود: مسأله دیگر، پیشینه تاریخی کتاب است که یا نباید بیاید و یا باید کامل بیاید. چون دوره تاریخی کتاب مفصل بوده، شاید فرصت نکرده‌اند به آن به‌طورکامل بپردازند. اگر «مجمل‌التواریخ گلستانه» را می‌خواندید، در آن کتاب آمده که زنگنه ایل مادر است. ده‌ها ایل از زنگنه منشعب شده‌است.
در تاریخ زنگنه‌ها، شیخ علی‌خان زنگنه را فراموش کرده‌اید. او به‌مدت 20 سال در  دوره صفوی صدر اعظم بود و در این مدت زنگنه‌ها را به همه جا برد.



CAPTCHA
دفعات مشاهده: 1002 بار   |   دفعات چاپ: 233 بار   |   دفعات ارسال به دیگران: 0 بار   |   0 نظر