اکبری دیزگاه در نشست نقد و بررسی «سالتو» مطرح کرد: شخصیت اکثر رمان های فعلی بی فکر و اندیشهاند
| تاریخ ارسال: 1396/12/2 |
سالتو، نوشته مهدی افروزمنش، تهران، نشر چشمه، 1396، 264 ص، 16000 تومان، شابک: 8ـ607ـ229ـ600ـ978
بهگزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، در ادامه جلسات نقد و بررسی گروه داستان جمعه، روز جمعه 27 بهمن 1396، رمان «سالتو» نوشته مهدی افروزمنش با حضور ابراهیم اکبری دیزگاه بهعنوان منتقد در مجتمع ناشران قم، مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
دیزگاه در ابتدای صحبتش گفت: افروزمنش جزو معدود کسانی است که از منظر ادبیات به ورزش میپردازد و این ستودنی است. در کشور ما این نگاه هنوز شکل نگرفتهاست.
او در ادامه به نقد ساختاری اثر پرداخت و گفت: این رمان شروع و بهویژه پایان خوبی ندارد. اما ماجرا بهخوبی تعریف میشود و نویسنده بر داستان مسلط است.
علاوهبر این، نویسنده میکوشد که درباره ورزش کشتی بیندیشد. در مرحله بعد از طریق کشتی به زندگی نگاه میکند. از نظر من، اندیشه یکی از حلقههای مفقوده در رمان فارسی است. شخصیت اکثر رمانهای فعلی بیفکر و اندیشهاند. اما در جایجای این رمان شخصیتهای اصلی میاندیشند و تفکر آنها در راستای داستان است. و این در نوع خود بینظیر است. اما تفکرش درباره کشتی تا حدودی ناقص است. بهعنوان نمونه در کتاب مقدس، اساسیترین اتفاق مواجهه خدا با یعقوب و کشتی آنهاست. بهجا بود نویسنده به این سنت نیز میاندیشید. همچنین به جنبه پهلوانی کشتی نیز توجهی نمیشود. بهطورکلی عنصر دین در این اثر کاملاً کنار گذاشته میشود و از این نظر رمان نقص دارد.
این منتقد ادبی در ادامه به روایت رمان پرداخت و گفت: مقصود نویسنده، روایت رجالهاست اما همه را به روایت رجالهها سوق میدهد و به شرح زندگی انسان مفلوک و چگونگی رشد او و نحوه تعاملش با دنیای پیرامون میپردازد. حتی ورزش کشتی که انسان را باید بسازد، تبدیل به یک نوع درندگی و خباثت میشود. بهعنوان نمونه نادر در قسمتی از داستان میگوید آدمها در این حرفه تربیت نمیشوند؛ بلکه متلاشی میشوند. نویسنده بیشتر به این جنبه کشتی میپردازد. همچنین روایت ناتورالیستی نیز در این اثر به چشم میخورد. نویسنده با نگاهی که به زیر پوست شهر دارد، به زندگی قاچاقچیها و چاقوکشها و اختلافات بین آنها میپردازد.
نویسنده رمان «شاهکشی» در بخش دوم نقدش به مقوله قضاوت اشاره کرد و گفت: شخصیت اصلی داستان (سیاوش)، قضاوت خونسردی درباره مسائل دارد. نویسنده در این مجال قصد نقد اجتماع ندارد؛ بلکه با نگاه علیالسویه تنها درصدد نشاندادن مسائل است. بهعبارتی وجود چنین مکان و چنین آدمهایی را قبول کرده و به وضعیت این قشر از مردم معترض نیست. درواقع نویسنده معتقد است که مشکل از انسان و درونیات اوست. از نظر من، اعتراض اجتماعی در این رمان نیست اما در حاصل آن هست.
دیزگاه در جمعبندی صحبتهایش گفت:این رمان از حیث تاریخی و فرهنگی نیز قابلتأمل است. برشهای تاریخی در این رمان حسابشده و بهجاست.
اگر قصد خوانش این اثر را دارید، آن را یک نوع سلوک و اندیشیدن به اشیاء بدانید. نویسنده به شما کمک میکند که درباره اصل زندگی، ترس و یا روابط بین انسانها بیندیشید. در قسمتهایی نیز به شکل هوشمندانه درمورد گذشته نزدیک تأمل میکند. درباره انقلاب و سرگذشتها که در هویت کنونی افراد تأثیر دارد. و از همه مهمتر به حالات انسانی مثل غرور میاندیشد.