کتاب «رنجنامه، رساله‌ای در رنج بشر» نقد شد کتاب «رنجنامه» به رویکرد روان‌درمانی نپرداخته است

 | تاریخ ارسال: 1397/1/26 | 

رنجنامه: رساله‌ای در رنج بشر، تألیف مهدی سالاری‌نسب، تهران، انتشارات نیلوفر، 1396، 248 ص، 22500 تومان، شابک: 1ـ723ـ448ـ964ـ978

به‌گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) نشست نقد و بررسی کتاب «رنجنامه، رساله‌ای در رنج بشر» نوشته مهدی سالاری‌نسب سه‌شنبه ۲۱ فروردین 1397 با حضور مؤلف اثر، مالک حسینی و ارسطو میرانی در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
غلامرضا خاکی، دبیر این نشست با بیان این‌که سؤالات بسیاری درباره رنج وجود دارد از جمله این‌که چه تفاوتی میان درد و رنج وجود دارد؟ گفت: همچنین سؤالات دیگری در این‌باره مطرح می‌شود مانند این‌که چرا یک رنج واحد در دو انسان در پیامد و احساس برجای می‌گذارد و ما در رابطه با رنج‌هایی که تجربه می‌کنیم و یا دیگران برای ما ایجاد می‌کنند، چه رویکردهای اخلاقی را باید داشته باشیم؟
وی انواع رنج را به سه دسته کلی تقسیم کرد و افزود: رنج‌های جسمانی، روانی و وجودی انواع رنج هستند و رنج‌های وجودی رنج‌های انسان در ساحت هستی است. اما چرا انسان رنج می‌برد؟ آیا رنج‌ها واقعی‌اند و بیرون از هستی ما وجود دارند و یا رنج‌ها خلق ذهن ماست؟ سؤالات درباره رنج نیز به سه دسته هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی و روش‌شناسی تقسیم می‌شوند.
به‌گفته وی، همچنین از چهار زاویه زیست‌شناختی، روانی، فلسفی و دینی می‌توان درباره رنج سخن گفت. البته مؤلف کتاب کوشیده تا از رویکرد فلسفه به موضوع رنج بپردازد.
سالاری‌نسب، مؤلف این اثر در ادامه توضیحاتی را درباره کتاب ارائه کرد و گفت: مهم‌ترین مسأله بشر رنج است و بیشترین افعال بشر هم برای رفع رنج انجام می‌شود. من در کتاب خود سعی کردم در دو بخش کلی به این موضوع بپردازم؛ بخش نخست مقدمه‌ای در تاریخ رنج است و این‌که پیشینیان، درگذشتگان، بینش اساطیری و متفکران دینی درباره رنج و ماهیت و چرایی و چگونگی آن چه گفته‌اند. اما در بخش دوم پیشنهادهای نظری درباره علل رنج بشر بیان شده‌است.
وی ادامه داد: مولانا معتقد است که «رنج‌کیش‌اند این گروه از رنج گو» ازاین‌رو مولانا از رنج سخن گفته‌است. کتاب هم به‌غیر از این دو بخش کلی و دیباچه‌ای دارد ‌که چکیده مطالب و فصول کتاب در آن بیان شده‌است.
این محقق حوزه فلسفه در ادامه به تشریح چهار فصل کتاب حاضر پرداخت و افزود: در مقدمه به مباحث تاریخی پرداخته شده و در سه فصل نخست کتاب به علل اصلی و ریشه‌های رنج یعنی نادانی‌ها، ناتوانی‌ها و نیازمندی‌ها اشاره شده‌است.
سالاری‌نسب با بیان این‌که تلاش من در این کتاب این بوده که از فنی‌بودن آن بکاهم بیان کرد: اما در فصل چهارم نیز پنج عامل گناه، جنگ، استبداد، عشق و مرگ را به‌عنوان عوامل بیرونی رنج بررسی کردم. در بخش نتیجه‌گیری کتاب نیز مطالب مفیدی درباره راهکارهای تسلی رنج بیان شده که هرچند خود می‌تواند به‌صورت مستقل یک کتاب باشد.
وی ادامه داد: در این کار چند مفهوم را شرح دادم. رنج و شر دو مفهوم بنیادی‌اند و شر یکی از مفاهیم مهم فلسفه دین و الهیات است اما رنج مفهومی انسانی است به همین دلیل است که رنج همراه با احساس رنج است و لازم هم نیست استدلالی برای رنج‌بردن بیان شود حتی اگر علت رنج درست فهمیده نشده باشد.
این نویسنده حوزه فلسفه در ادامه با اشاره به این‌که بین رنج و درد در کتاب هم تفکیک صورت گرفته‌است، گفت: درد یکی از عوامل تولید رنج است اما رنج عام‌تر از درد است، از سوی دیگر رنج عام‌تر از ملال است. همچنین من در کتاب بین معنا و رنج هم ارتباطی برقرار کردم. همان‌طورکه می‌دانید در قرن بیستم بیشترین کتاب‌ها درباره معنای زندگی نوشته شده و به زبان فارسی هم جنبشی راه افتاد، گویی که بشر برای زندگی خود معنایی پیدا نمی‌کرد و حالا به‌دنبال معناست.
به‌گفته سالاری‌نسب، در مقدمه کتاب ادعا شده که در بینش اساطیری و دینی، همه چیز حامل معنا بود و اساساً در این دوره کارشان این بود که به همه چیز معنا می‌بخشیدند اما بعد از قرن نوزدهم فیلسوفان می‌گویند که ما چیزهای مهمی را از دست داده‌ایم.
حسینی دیگر سخنران این نشست با بیان این‌که رنج از واقعیاتی است که ما در تمام زندگی و اطرافمان غرق آن هستیم عنوان کرد: ما درباره چیزهایی که برایمان آشناست به‌سختی می‌توانیم صحبت کنیم و رنج هم مفهومی از همین بخش است.
وی در ادامه با طرح این سؤال که آیا می‌توان موضعی نسبت به رنج گرفت که ما را رنج‌زده نکند و فاصله ما را از خود رنج بیشتر کند و به نقطه مقابل آن نزدیک شویم گفت: می‌توان نقطه مقابل رنج را نبود رنج گرفت. من نقطه آغاز سخن خود را تفاوت بین رنج و شر قرار می‌دهم. فرق رنج با شر این است که درک‌شدنش همان وجودداشتنش است. به‌عبارت دیگر احساس رنج به ما نشان می‌دهد که وجود دارد.
این پژوهشگر حوزه فلسفه با اشاره به این‌که بسیار مهم است که نگاه ما به رنج چگونه باشد، افزود: گاهی مواجهه ما با رنج براساس تقابل است و همه تلاش‌ ما این است که رنج را از بین ببریم. اما موضع دیگر نسبت به رنج دینی است. بدین‌معنا که به‌طور مثال در مسیحیت رنج باعث تعالی و رشد انسان است.
حسینی در ادامه با اشاره به این‌که مواجهه‌اش با رنج از نوع مواجهه نخست است، ادامه داد: در این‌جا این سؤال مطرح می‌شود که چقدر می‌شود علل بیرونی رنج را از بین برد؟ هرچند بسیاری از علل رنج نابودشدنی نیست و این‌جاست که به‌نظر می‌رسد باید مواجهه‌ای با این پدیده داشته باشیم که به‌گونه‌ای داروی درمان آن درد باشد و من اسم این مواجهه را موضع پذیرندگی می‌گذارم.
این مدرس فلسفه با بیان این‌که رنجی که امیدی به از بین بردن آن نداریم باید پذیرندگی داشته و آن‌ها را واقعیتی بدانیم که باید با آن‌ها زندگی کنیم و اساساً هریک از رنج‌ها از بین می‌روند گفت: اگر این اتفاق نیفتد، پذیرندگی نقش مثبت خود را می‌تواند ایفا کرده و به‌جای این‌که ما اسیر رنج شویم از آن دور شویم. برای مثال مرگ یا بیماری را درنظر بگیرید، ما در این‌باره دو موضع می‌توانیم داشته باشیم. وقتی مرگ برای ما قطعی است و ما آگاهیم و به خود توجه می‌دهیم مرگ خواهد آمد. این می‌تواند ما را به دو جهت سوق دهد یا اسیر مرگ شویم و زندگی به کام ما تلخ شود و ما دچار یاس و ناامیدی شویم که وقتی قرار است مرگ برسد، چه جهتی است که آن را جدی بگیریم و اسم این را می‌توان مرگ‌زدگی گذاشت.
به‌گفته حسینی، اما ما می‌توانیم به‌جای چنین موضعی قدر زندگی را بیشتر بدانیم و این‌که اگر من قرار است روزی بمیرم، تا آن لحظه قدر زندگی را بیشتر بدانم.
ارسطو میرانی سخنران دیگر این نشست با بیان این‌که دغدغه، دانش و همت نویسنده در پرداختن به موضوع این اثر را می‌ستاید عنوان کرد: مؤلف نقل‌قول‌های بسیار زیبا و جذابی از متون فلسفی و ادبی در کتاب استفاده کرده‌است.
وی ادامه داد: در یکی از رویکردهای جدید روان‌درمانی، ما باید مراجع کننده را با ناامیدی خلاقانه مواجه کنیم. در این رویکرد برای کاهش رنج‌ها در عمل زمان بسیاری لازم است. اما بخش اعظم موضوعات این کتاب، موضوع دانش یا هنر روان‌درمانی است و این موضوعات به‌تفصیل در کتب روان‌درمانی مورد بحث قرار گرفته‌است. اما وقتی در بخشی از کتاب به این جمله برخورد کردم که رشته رنج‌شناسی نداریم، تعجب کردم  چون رنج‌شناسی به‌تعبیر نویسنده بخش ضروری از رشته روان‌درمانی است.
میرانی ضمن انتقاد به کتاب با توجه به این‌که به رویکرد روان‌درمانی نپرداخته‌است، گفت: مهم‌ترین انتقاد به کتاب این است که چرا از متون فلسفی، ادبی، تاریخ و هنری برای بررسی رنج استفاده کرده اما از دانشی که موضوع اصلی‌اش رنج است، استفاده نشده‌است! شاید اگر مؤلف از متون روان درمانی به‌عنوان منبع بهره‌ می‌برد مباحث کتاب عمیق‌تر می‌شد.
وی در ادامه سخنانش با اشاره به صفحه ۱۲۰ کتاب افزود: مؤلف در این بخش بیان می‌کند که ما نمی‌توانیم از عالم دیوانگی خبری دهیم درحالی‌که یکی از مهم‌ترین تحولات قرن بیستم این بود که روان‌پزشکان و روان‌درمان‌گران پس از مباحثی که فروید مطرح کرده بود، به این موضوع پرداختند. یاسپرس از نخستین فیلسوفانی است که نخستین کتاب جدی و مهم با عنوان «آسیب‌شناسی روانی عمومی» را نوشت. بعد از یاسپرس هم متفکران دیگری این راه را ادامه دادند. بنابراین امروز ما نمی‌توانیم دیگر درباره این موضوع صحبت کنیم که علم روان درمان‌گری نمی‌تواند از آن عالم خبری بدهد.
میرانی همچنین با بیان این‌که مؤلف در کتاب اشاره می‌کند که بخشی از رنج‌های ما به‌دلیل باورهای ماست و رویکرد شناخت درمانی به‌دنبال این است که علت رنج را در باورهایش بداند گفت: البته من با این موضع نویسنده موافق هستم اما وقتی که به این موضوع می‌پردازیم که باورها چگونه مشکل ایجاد می‌کند نظر من متفاوت است. نویسنده در کتاب بیان می‌کند که باورها یقینی است و نمی‌توان در آن تردیدی کرد درحالی‌که از هنر شناخت درمانی این است که از طریق تکنیک سقراطی باورها را بشناسد و در آن‌ها شک ایجاد کند. چنان‌چه مؤلف از منابع روان درمانی وجودی بهره می‌گرفت مباحث کتاب عمیق‌تر می‌شد.
 



CAPTCHA
دفعات مشاهده: 887 بار   |   دفعات چاپ: 198 بار   |   دفعات ارسال به دیگران: 0 بار   |   0 نظر