در بررسی کتاب «تحول در آموزش مدرن از طریق اجرای یادگیری الکترونیکی معنادار» مطرح شد توجه «بدرالخان» به معناداربودن آموزش الکترونیکی برای بومیان دیجیتال
| تاریخ ارسال: 1397/3/1 |
بهگزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) نشست نقد و بررسی کتاب «تحول در آموزش مدرن از طریق اجرای یادگیری الکترونیکی معنادار» با سخنرانی سمیه رحیمی و حسینی ضرابی عصر دوشنبه 31 اردیبهشت 1397 در دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد.
رحیمی در این نشست توضیحاتی را درباره کتاب ارائه کرد و گفت: این کتاب در سال 2016 بههمت بدرالخان سخنران، نویسنده، مربی و مشاور در زمینه آموزش الکترونیکی نوشته شدهاست.
وی ادامه داد: در سال 2012 وی را بهعنوان استاد افتخاری برجسته یادگیری الکترونیکی انتخاب کردند. بدرالخان در این کتاب و در مقدمه اثر مطرح میکند تحول در آموزش مدرن از طریق اجرای یادگیری الکترونیکی معنادار باعث بهبود شیوههای آموزش و پرورش میشود.
رحیمی افزود: خان برای تعیین چارچوب یادگیری الکترونیکی درباره وب جهانگستر سخن میگوید. او بیان میکند که ما در اینباره با سؤالات زیادی مواجهه میشویم از جمله اینکه برای یادگیری الکترونیکی چه باید کرد؟ این پرسش موجب شد که او وادار شود تا در پاسخ به این خلأ درباره یادگیری الکترونیکی اقدام کند.
این دانشجوی دکتری در ادامه سخنانش با بیان اینکه او در سال 2004 چارچوبی را برای یادگیری الکترونیکی معنادار مشخص کرد، گفت: این چارچوب بهطور رسمی در آن سال مورد استفاده قرار گرفت و امروزه بهعنوان چارچوب یادگیری الکترونیکی شناخته میشود.
بهگفته وی، یادگیری الکترونیکی هشت بعد را دربرمیگیرد. این کتاب با دید بینالمللی ارائه شده و بینشی که از فصول کتاب ارائه میشود غنی است.
رحیمی در بخش دیگری از سخنانش عنوان کرد: در کتاب تعریفی از یادگیری الکترونیکی ارائه میشود. همچنین بیان میشود که یادگیری در محیط باز انعطافپذیری خاصی دارد. بدرالخان روی این موضوع توجه ویژه دارد. او با توجه به خصوصیات یادگیری الکترونیکی بیان میکند که این موضوع یک تغییر پارادایمی است که میتواند برای همه ذینفعان مطرح شود.
وی یادآور شد: با توجه به هشت بعد بدرالخان، یادگیری الکترونیکی معنادار به سه طبقه کلی تعریف میشود که شامل پداگوژیک، فناوری و مدیریتی نهادی است و تمام فصول بر این اساس نگارش شدهاست.
رحیمی با بیان اینکه هدف چارچوب این است که به ما کمک کند تا از ابعاد مختلف به موضوع بنگریم توضیح داد: البته بدرالخان یادآور میشود که ممکن است عوامل دیگری هم به آن هشت بعد اضافه شود. خان میگوید هر پروژه مرتبط به یادگیری الکترونیکی منحصربهفرد است. او میگوید برای شناسایی مسائل مهم ذینفع باید گروه ذینفع را در هسته اصلی یادگیری الکترونیکی قرار داد و سپس هشت بعد را روی آن بررسی کرد.
این دانشجوی دکتری در ادامه توضیحاتی را درباره طبقه پداگوژیک ارائه کرد و افزود: این طبقه فصل یک تا هشت کتاب را دربرمیگیرد و موضوعات مختلفی را مطرح میکند. پژوهشهایی درباره دورههای کارورزی معلمان، مروی بر یادگیری مبتنی بر رسانه و ... از جمله مباحث این طبقه هستند.
رحیمی با اشاره به دورههای موک این سؤال را مطرح کرد که آیا با وجود دورههای موک یادگیری الکترونیکی منسوخ نمیشود؟ وی در پاسخ بیان کرد که این دورهها منسوخ نشده اما هویت جدیدی را پیدا کردهاست. خان بیان میکند که حتی دورههای موک را میتوان در هسته اصلی یادگیری الکترونیکی قرار داد و هشت بعد را روی آن مشاهده کرد.
بهگفته رحیمی، دورههای موک چالشهای زیادی را برای کاربران به وجود آوردهاست، با وجود اینکه تجربههای خوبی را برای کاربر فراهم میکنند اما تعاملی نیستند. خان در ادامه کتاب به این موضوع اشاره میکند که آیا با افزودن شبکههای اجتماعی به دورههای موک میتوان بر چالش تعاملی نبودن این دورهها غالب شد؟
ضرابی در بخش دیگری از این نشست با اشاره به نکات برجسته کتاب عنوان کرد: این اثر حاوی مقالاتی است که نقطه انسجام کتاب است. تعریف مفاهیم اصلی در مقدمه از نظر نویسنده بیان شده و از سوی دیگر ارائه چارچوب جامع و چندبعدی و پرکاربرد برای تمام ذینفعان. از دیگر ویژگیهای مثبت دیگر این است به این معنی که ذینفعان مختلف در کتاب درنظر گرفته شدهاند.
وی ادامه داد: دستهبندیکردن مقالات براساس طبقات چارچوب بدرالخان، استفاده از شواهد نظری و نتایج مبتنی بر پژوهشهای کمی و کیفی از دیگر ویژگیهای مثبت این اثر است. نویسنده برمبنای حدس و گمان به تشریح پیامدها نمیپردازد بلکه تأثیرات آن را براساس یافتههای علمی در موقعیتهای مختلف نشان میدهد.
بهگفته این دانشجوی دکتری، نگاه انتقادی بدون قضاوت ارزشی و توجه به ملاحظات و تأکید و توجه کتاب به معناداربودن آموزش الکترونیکی برای بومیان دیجیتال از دیگر ویژگیهای قابلذکر این اثر است.
ضرابی در ادامه راهکارهای خود را برای بهبود کتاب ارائه کرد و گفت: نویسنده میتوانست در فصل اول تعاریف مفاهیم اصلی را بیان کند و سپس از فصل دوم تعریف مدل (ویژگیها و کاربرد) را ذکر کرده و درنهایت برای بررسی هر بعد یک فصل مجزا را اختصاص دهد. همچنین ارائه یافتهها و نتایج مقالات مرتبط هر فصل در آن میتوانست از راهکارهای دیگر بهبود اثر باشد. من همچنین نکاتی را درباره نقد محتوای مقاله فصل سوم کتاب دارم که میتواند به بهبود اثر کمک کند.
مرتضی رضاییزاده، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی نیز در بخش دیگری از این نشست با بیان اینکه هرگونه استفاده از فناوری برای یادگیری ما را به سوی آموزش مجازی میبرد، گفت: اگر از این زاویه به مدل بدرالخان نگاه کنیم کتاب برای ما معنادار میشود و استفاده از 8 بعد خان برای هرگونه استفاده در فضای مجازی میتواند قابل بهرهبرداری باشد.
وی ادامه داد: شما در فضای چهرهبهچهره اقتضائاتی را برای خود قائل هستید و با تغییر این فضا نیازها نیز متفاوت میشود. اینجاست که در استفاده از مدلها باید اهداف، روش تدریس، ارزیابی و... نیز تغییر کند. چراکه نمیتوان با روشهای قبلی از یک مدل جدید استفاده کرد.
رضاییزاده گفت: یکی از نکات منفی کتاب این است که فصول آن به هم ریخته و غیرمنسجم است و حتی در نقدی به پروفسور بدرالخان بیان شده که این کتاب اعتبار او را زیر سؤال بردهاست. از سویی دیگر نویسنده اگرچه در کتاب ابزار برای کاربر ارائه میدهد اما این ابزار ناقص است و به همین دلیل میتواند بعد منفی برای کتاب باشد.
وی یادآور شد: در کتاب و هشت بعد بدرالخان فرهنگ محیطی و تأثیرات آن در محیط آموزشی نادیده گرفته شدهاست. از سوی دیگر مشخص نیست که کدام نهاد باید وظیفه انجامدادن هشت بعد را به عهده بگیرند.