بهگزارش ایکنا؛ نهمین نشست از سلسله نشستهای تخصصی نمایشگاه بینالمللی قرآن با عنوان «جریان ترجمه آثار قرآنپژوهی غربی» شامگاه روز چهارشنبه، ۹ خرداد 1397 با سخنرانی مهرداد عباسی، عضو هیئت علمی واحد علوم تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی و نصرت نیلساز، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس در نمایشگاه بینالمللی قرآن برگزار شد. پیش از برگزاری نشست مریم حسینگلزار درخصوص کتاب «اسطورههای کهن فولکلور در قرآن» و مسعود صادقی درخصوص «دایرهالمعارف قرآن» توضیحاتی ارائه دادند.
اسطورههای کهن فولکلور در قرآن
مریم حسینگلزار با بیان اینکه کتاب «اسطورههای کهن فولکلور در قرآن» در سال ۲۰۰۳ تألیف شدهاست و نویسنده در حوزه فولکلور کتاب و مقالات علمی فراوانی تألیف کرده، گفت: داندس معتقد است او اولین محققی است که قرآن کریم را از منظر فولکلوریستی بررسی کردهاست؛ او معتقد است باورهای مردم جزیرهالعرب قرن ۶ میلادی بازتابی وسیع در قرآن کریم داشتهاست.
وی اشاره دارد: داندس معتقد است ویژگیهای ادبیات شفاهی در قرآن دیده شدهاست. او سعی دارد در فصل اول کتاب قرآن کریم را به مخاطبان غربی بشناساند. این فصل بهسبب نقلقولهای افرادی، چون اشپرنگر ضعیفترین فصل کتاب دانسته شدهاست. هفت پژوهشگر که عمدتاً غربی هستند بر این کتاب نقد نوشتهاند، اما علاوه بر نقدهای آکادمیکی که تاکنون نوشته شدهاست؛ بسیاری از مطالب ناگفته ماندهاست و بنده با ترجمه این کتاب برخی از انتقادات را مطرح کردهام. همچنین تاکنون سه مقاله از جمله دو مقاله فارسی و یک مقاله انگلیسی درخصوص این کتاب نوشتهام که مقاله انگلیسی آن در نوبت چاپ است.
وی تصریح کرد: فصل دوم کتاب درخصوص کلیشههای شفاهی است که براساس این نظریه داندس معتقد است هر عبارت تکراری در قرآن کلیشه محسوب میشود. او مؤلفههای ادبیات شفاهی از جمله خاستگاه، زبان، شکل انتقال، نقل شفاهی و... را برمیشمارد و آنها را به قرآن کریم تعمیم دادهاست.
حسینگلزار ادامه داد: فصل سوم که طولانیترین فصل کتاب است، کلیشه شفاهی در قرآن نام دارد. نویسنده در این فصل فرازهای تکراری قرآن کریم را فهرست کرده و معتقد است اگر این فرازها را کم کنیم، یکسوم از قرآن کاهش مییابد. فصل چهارم قصص عامیانه در قرآن نام دارد. نویسنده معتقد است اولین پژوهشگری است که تاکنون قصص آرنه تامپسون را با قرآن مواجهه دادهاست و میگوید حداقل سه نوع از قصههای بینالمللی آرنه تامپسون را میتوان در قرآن یافت از جمله قصه داستان اصحاب کهف، قصه حضرت موسی(ع) و خضر(ع)، قصه حضرت سلیمان(ع) و مورچه. درمجموع نقدهایی به نظرات داندس وارد است که ما سعی کردیم آنها را بهویژه در مقاله انگلیسی بیاوریم.
دایرهالمعارف قرآن
مسعود صادقی بهنمایندگی از طرف مترجمان درخصوص کتاب دایرهالمعارف قرآن، گفت: اصل این مجموعه در 5 جلد و از سال 2001 منتشر شده و از زمان انتشار در کشور ما محل توجه بوده و مقالاتی از این دایرهالمعارف بههمراه نقد و بررسیهایی در مجلات مختلف ترجمه و نشر شده بود.
صادقی ادامه داد: این اثر را باید در حوزه دایرهالمعارفنویسی بررسی کرد و ویژگیهای مثبت و منفی این نوع اثر را در آن دید. یکی از ویژگیهای این اثر جامعبودن آن است. این اثر تمام مضامین مرتبط با قرآن و جایگاهی که این کتاب در زندگی مسلمان دارد را دربرگرفته و پژوهشهایی که در این خصوص انجام شدهاست را منعکس میکند و در کنار این ویژگی باید از ویژگی گروهیبودن سخن به میان آورد. در این اثر گروهی از محققان غیرمسلمان و مسلمان که در کشورهای غربی زندگی میکنند مطالبی نوشتهاند و تنوعی از نگرشها در این دایرهالمعارف وجود دارد.
صادقی با بیان اینکه ویژگی دیگر این اثر آن است که خلاصهای از پژوهشهای قرآنی غربی در قرن بیستم است، گفت: در نگارش این اثر نوعی نگاه کلی به مطالعات ادیان و کتاب مقدس به عمل آمدهاست و مداخل با رویکرد برون دینی انتخاب شدهاند.
سه مرحله در ترجمه آثار غربی در حوزه قرآنی
در ادامه این نشست مهرداد عباسی با بیان اینکه توجه به آثار غربیان سه مرحله دارد، گفت: در مرحله اول ما میخواهیم خودمان را در آینه غربیان ببینیم و اینکه چه آثاری در این زمینه نوشته شدهاست. مدل دیگر این است که ما خومان را از بیرون و زاویه غربی نگاه کنیم و اگر عیوب، اشکالات، خطاها و خلأهایی در نگاه درونیمان داریم، آنها را شناسایی کرده و حل میکنیم.
وی تصریح کرد: مدل سوم این است که وقتی تحقیقات غیرمسلمانان درباره مسلمانان بررسی میشود بهدنبال تثبیت پژوهشهای آکادمیک درخصوص قرآن باشیم که به تحقیقات سنتی افزوده شود. ما در چند دهه اخیر پژوهشهایی غیراسلامی داریم که به پژوهشهای اسلامی کمک میکند. در این مدل ترجمه درواقع با هدف تکمیل منابع ما درخصوص مطالعات قرآنی است.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد افزود: آکادمی ما نیاز دارد که زبان غربی بداند و فرض من این است که ما باید به سمت مطالعات نوین قرآنی برویم، تعریف من از این مطالعات آن است که حوزههای مطالعاتی مبتنی بر همه دانشهای بشری برای شناخت پدیدهای به نام قرآن باید همکاری کنند. ما به دانشهای مختلف و افرادی که مجهز و مسلط به این دانشها و روشها باشند نیاز داریم.
وی ادامه داد: سیوطی معتقد بود که مفسر قرآن باید به 15 علم احاطه داشته باشد و امروز ما نیاز به بحث انتظار بشر از دین، نقد ادبی، زبانشناسی و... داریم. سیوطی میگوید هرکس این علوم را نداند و درخصوص قرآن حرف بزند، تفسیر بهرأی کردهاست و امروز میتوان بهواسطه پیشرفت علوم و شکلگیری علوم جدید، گفت که اگر کسی درخصوص قرآن تنها با علومی قدیمی حرف بزند، تفسیر بهرأی کردهاست.
مترجمان پیکهای اندیشه بشریاند
در ادامه این نشست نصرت نیلساز سخنان خود را آغاز کرد و گفت: آثار آکادمیک غربی فراتر از مسئله خاورشناسان است و این بحث مطرح نمیشود که کسانی به نام خاورشناسان هستند و با زاویه خاصی به اسلام نگاه میکنند. بسیاری از کارهای مسلمانان در محیط آکادمیک غربی به زبان انگلیسی نوشته شدهاست. معمولاً این سؤال مطرح میشود که زبان انگلیسی در رشته علوم قرآنی چقدر ضرورت دارد؛ ما باید از همه منابع استفاده کنیم و دیگر محدود به زبان فارسی نشویم. متأسفانه امروز دانشجویان این رشته توانایی استفاده از زبان عربی را هم ندارند، اما ایدئال این است که ما باید منابع فارسی، عربی و دیگر زبانها را مطالعه کنیم.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس تصریح کرد: نوع نگاه غربی در دانشگاه و رشته علوم قرآن و حدیث در دانشگاه حاکم است و تاریخ قرآن، حدیث و تفسیر اساساً خاستگاه غربی دارند و و این غربیها بودند که اولینبار آثاری را در این زمینه تألیف کردهاند.
وی با بیان اینکه ایدئال رجوع مستقیم به متون و در وهله دوم استفاده از ترجمه است، گفت: همانگونهکه پوشکین در کتاب «درباره ترجمه» مترجمان را پیکهای روح بشری دانستهاست، ما باید مترجمان را پیکهای اندیشههای بشری بدانیم و توجه داشته باشیم که متفکران دیگری درخصوص قرآن کار کردهاند که باید از آنها آگاهی داشته باشیم.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس افزود: امروز قرآن تنها میراث اختصاصی مسلمانان نیست و نمیتوان گفت کس دیگری درخصوص قرآن حرف نزند؛ ما لازم است که بدانیم دیگران درخصوص قرآن چه گفتهاند.
نیلساز تصریح کرد: همچنین ما نباید در ترجمه متوقف شویم؛ زیرا تمام اتفاقاتی که در تمدنهای بشری رخ دادهاست در ورای ترجمه قرار داشتهاست. ترجمه آثار یونانی در شکوفایی تمدن اسلامی و ترجمه آثار عربی در شکوفایی تمدن غربی نقش داشته، اما اگر این تمدنها به ترجمه متوقف میشدند شکوفا نمیشدند.
وی با بیان اینکه ما در انتخاب کتابها برای ترجمه باید دقت کنیم، گفت: در این خصوص مسئله بهگزینی مطرح است. اگر ما اثری را ترجمه کنیم که آن مطالب به فارسی و عربی وجود دارد کاری بیحاصل خواهد بود. انتخاب شیعه در اسلام انگلیسی بهعنوان متن درسی کار اشتباهی است و باید موضوعاتی در کلاس زبان انگلیسی انتخاب شود که در منابع فارسی و عربی وجود ندارد.
بنبست پارادایم سنتی قرآنپژوهی؛ نیازمند پارادایم غربی هستیم
در ادامه این نشست سیدهدایتالله جلیلی، عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی که اداره این نشست را به عهده داشت، گفت: تفاوت آثار غربیان و آثاری که ما خلق میکنیم، صرفاً زبانی نیست اگر چنین بود، میشد پرسید ترجمه چه وجه و ضرورتی دارد. وقتی جریان ترجمه را بهعنوان یک رخداد مورد تأمل قرار میدهیم، آن را در مقابل تألیف میدانیم. پژوهشگران قرآن دو راه دارند، یک اینکه تألیف کنند و یکی ترجمه کنند و چه میشود کسانی راه تألیف و کسانی راه ترجمه را برمیگزینند؟ درواقع ضرورت ترجمه از چه رویی است؟
جلیلی با بیان اینکه ما باید بین رجوع به منابع غربی بهعنوان تکمیل منابع پژوهش و رجوع به ترجمه بهعنوان اخذ روشها و مبانی، تفکیک کنیم. سؤال جدی این است که ما چه احتیاجی به ترجمه داریم و چرا ترجمه نسبت به تألیف اولویت دارد؟
صادقی درخصوص پرسش جلیلی گفت: پارادایمی که پارادایم مطالعات سنتی مسلمانان بودهاست بهگمان من به بن بست رسیدهاست، به این معنا که هیچ کار جدیدی در این چارچوب نمیتوانیم انجام دهیم و برای فراتررفتن از این پارادایم ناچاریم وارد پارادایم جدیدی بشویم که پژوهش غربی است. من نگاهم این نیست که این پژوهشها منبعی را اضافه میکند، اساساً آن نگاه سنتی دیگر تمام بالقوگیها خود را به غایت رسانده و چیزی جز تکرار نخواهد بود و برای کار جدید باید وارد فضای جدید بشویم و این از راه ترجمه باید صورت بگیرد.
نیلساز در بخش دیگری از سخنانش درخصوص شرایط نقد آثار غربی گفت: منتقد آثار غربی باید خوب این پژوهش را بفهمد، و باید موضوع نقد را خود مورد پژوهش قرار دهد و بعد ببینید چه مراحلی در پژوهش جا افتادهاست و منتقد باید خود در این حوزه صاحب پژوهش باشد. خود غربیها وقتی میخواهند چیزی را نقد کنند چنین کاری را انجام میدهند.
وی در پایان گفت: کارهای غربی درخصوص اسلام بهرغم ارزش پژوهشیشان به بن بست رسیدهاند و امروز این مطالعات از قرآن به تفسیر سوق یافته و قادر به انجام کار جدیدی نخواهند بود. گزارش از میثم قهوهچیان