فراستخواه در نشست نقد کتاب «دانشگاه و چالشهای جامعه ایرانی»: سیاستهایی که دانشگاه را به بن بست رساندهاست! چرا دانشگاهیان را مروج سکولاریسم میدانند؟
| تاریخ ارسال: 1397/4/13 |
دانشگاه و چالشهای جامعه ایرانی، تقی آزادارمکی، تهران، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، ۱۳۹۶، 216 ص، 11000 تومان، شابک: 8ـ28ـ8905ـ600ـ978
بهگزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) نشست نقد و بررسی کتاب «دانشگاه و چالشهای جامعه ایرانی» تألیف تقی آزاد ارمکی سهشنبه 12 تیر 1397 با حضور مقصود فراستخواه و ابراهیم توفیق در سالن ارشاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد.
فراستخواه سخنانش را با اشاره به جایگاهی که دکتر آزاد ارمکی در آن ایستاده و سعی میکند بهجای ادعانامهای علیه دانشگاه یک تیپ ایدئال برای آن طرح کند، گفت: برای مثال آزاد ارمکی علمستیزی را که به جان این جامعه افتادهاست مطرح میکند. من هم فکر میکنم که یک نهاد تسخیرشده است و با تمام نقدهایی که در این کتاب وجود دارد میگوید که یک جریان یا یک جریان معرفت (مدرنیته) وجود دارد.
وی در ادامه افزود: در این نگاه جامعه در دو سده تقلا میکند که تغییر کند و این تغییر با وساطت دانشگاه صورت میگیرد. در کتاب به دو فکر بستر یعنی فکر ملی و دیگری مدرنیته اشاره شدهاست. درواقع آزاد ارمکی تجربه معاشرت ایران را بهصورت سوگوارانه بیان میکند. نکته دیگر اینکه کتاب چند مد روشنفکری را دوباره به تأمل واداشته است بهفرض مثال اینکه دانشگاه وارداتی است در این قسمت از کتاب بیان میکند.
وی با بیان اینکه آزاد ارمکی در کتاب مصائب دانشگاه را بیان و مطرح میکند، گفت: نویسنده مصائب دانشگاه را مطرح و تا حدی تحلیل میکند. بههرحال حسن دیگر کتاب گفتوگوییبودن آن است که میتواند مسائل را روشن کند. نکته بعدی آشناییزدایی است که در کتاب صورت میگیرد مثلاً بحث میان رشتهها را بیان میکند و معتقد است که باید به جامعهشناسی بیشتر توجه کرد و اتفاقاً در اینجا نویسنده تلاش کرده که بومیسازی را آشناییزدایی کند.
این استاد جامعهشناسی افزود: نکته دیگر کتاب افقگشاییهایی است که انجام شده است. درعینحال بعضی از گفتارهای آزاد ارمکی خیلی مبهم یا شاید در تعارض با هم باشند. مثلاً بههرحال دانشگاه نهاد است یا سازمان؟ در برخی از بخشها در بیان این مسأله ابهام وجود دارد. دانشگاه یک آنارشی منظم و سرزمین است و در اینجا اجازه میخواهم یادی از «بیرشک» کنم زمانی که میگوید دانشگاه یک سرزمین است.
فراستخواه یادآور شد: درواقع میخواهم بگویم که اینگونه سنتهایی داریم که نگاهشان به دانشگاه یک نگاه سازمانی نیست. ملاحظات دیگر مانند دوگانههایی است که در کتاب مطرح میشود که محل بحث است و پیشنهادم این است که در ویرایش بعدی مقدمه معرفی فصول و انسجام بخشی به مباحث و ارتباط آنها با هم انجام شود.
ابراهیم توفیق در این نشست پس از اشاره به جذابنبودن فرم کتاب و عجولانهبودن آن به محتوای کتاب پرداخت و گفت: نگاهی مشخص در کتاب وجود دارد که دانشگاه برای مدرنیزاسیون بهوجود آمدهاست که اگر واقعاً تعهدش این بوده که توسعهای ایجاد کند باید بگویم که اصلاً موفق نبودهاست. البته موافقم که مداخلهای صورت گرفته اما موافق نیستم که قرار بوده موجب توسعهای شود و اصلاً این اتفاق نیفتادهاست.
وی افزود: با این نکته که دانشگاه یک فضای کارمندساز است و بقای خودش را از راه بورکراتیزهشدن تنظیم میکند موافقم، اما نکته اصلی این است که بخش کوچکی که شما معتقدید هدفش تولید دانش است با شما موافق نیستم. چراکه این تعداد هم بیشتر آسیبشناسی میکنند تا اینکه تولید علم کنند و درواقع آسیبشناسانه به مسائل میپردازند. یعنی شاید بگویند که نباید آسیبشناسی بکنند درصورتیکه بیشترین کارهای اصلی این بخش همان آسیبشناسانه است.
این استاد دانشگاه خطاب به آزاد ارمکی یادآور شد: وقتی جامعهشناسی بومی را مطرح میکنید مشخص نیست که درباره چه مسئلهای صحبت میکنید درصورتیکه وبر معتقد است که جامعهشناسی کاری است که امر خاص را به امر عام تبدیل میکند. در جایی دیگر میگویید که برای دفاع از جامعهشناسی بهترین کار نوشتن تاریخ جامعهشناسی است اما چرا آن را نمینویسید.
آزاد ارمکی در این نشست یادی از مرحوم دکتر قانعیراد کرد و گفت: این کتاب بهگونهای تألیف دوستان پژوهشکده است چراکه با تلاش خودشان و گفتوگویی که دکتر رحمانی با بنده داشتند و بخشی از آن هم تأملات من درباره دانشگاه بودهاست. بهخاطر اینکه در سه دهه اخیر کارم تاریخ جامعهشناسی ایران بودهاست طبیعتاً به نهاد علم و دانشگاه هم توجه کردهام.
وی ادامه داد: در کتابهای اخیرم دغدغهام پیدایش جامعهشناسی و علوم اجتماعی بودهاست تا درگیر نهاد علم هم شدهام. پدیده علم و نهاد دانشگاه یک پدیده کاملاً توسعهای است. اگر به توسعه وارد نمیشدیم احتمالاً دانشگاه هم نداشتیم. یعنی دانشگاه یک پدیده رضاشاهی است.
آزاد ارمکی با اشاره به دو طیف دموکراسیخواهی و عدالتخواهی در جامعه و دانشگاه ایران افزود: اصولاً مسئله دموکراسیخواهی و عدالتخواهی در ایران زاییده پروژه توسعه بودهاند و درواقع توسعه بهلحاظ ساماندهی جامعه بودهاست. برای پروژه توسعهای عمده تلاشهای رضاشاهی تلاشهای سازمانی بودهاست یعنی سازمان تأسیس میکند تا این نهاد بسازد. با همین سیاست بوده که دانشگاه تأسیس و مستقر میشود. به همین دلیل هدف دسترسی به دانشگاه نه تولید خرد و دانش بلکه تولید متخصص بودهاست. یعنی تمام تلاش نظام آموزش عالی در ایران سامان نظام کاشناسی است و این بهدلیل دغدغه سازمانی است تا دغدغه نهادی باشد.
این استاد دانشگاه تهران با اشاره به اینکه عمده چالش دانشگاه با پیرامون خود است گفت: دانشگاه علامه طباطبایی بهترین نمونه دانشگاهی است که با پیرامون خود تناسبی ندارد. یعنی درواقع عدم تنظیم دانشگاه و محیط پیرامون آن است.
بهگفته آزاد ارمکی، چالش دیگر در دانشگاه این است که میگویند دانشگاهیان مروج سکولاریسم هستند؛ شبههای که ماندگار است و بهجای اینکه بگویند خردورزی را ترویج میکنند میگویند دانشگاهیان سکولاریسم را ترویج میکنند. چالش دیگر کارمندی و استادان دانشگاهی است که من از آن بهعنوان استادان کارمند یاد کردهام. خود این مسئله بر کار بیشتر ما سایه افکنده و ما را به سمت کارمندشدن سوق دادهاست.
وی چالش دیگر را تجاریسازی دانش عنوان کرد و گفت: مرحوم قانعیراد در این زمینه بسیار تلاش کرد. بهعقیده بنده این چالش مهمی است که کلید آن از قبل از جمهوری اسلامی زده شدهاست. همچنین پدیده کارمندیشدن دانشگاهیان موجب میشود که دانشگاه یک پدیده بورکراتیک میشود و این همان چیزی است که پدیدآورندگان دانشگاه بهدنبال آن بودند یعنی میخواستند سازمانی برای تربیت متخصص تأسیس کنند.
آزاد ارمکی چالش دیگر را بینالمللیسازی و ارتباط ابتر آن با بیرون خواند و توضیح داد: سه جایگاه برای دانشگاه زاییده این است که دانشگاه کار خودش را خوب انجام نمیدهد مثلاً جامعهشناسی اسلامی بیشتر میخواهد جایگزین علم در ایران شود تا به تصحیح آن بپردازد. درواقع این سه نوع سیاست دانشگاه را به بنبست رساندهاند.