فصلنامه نقد کتاب- خبرها
در نشست «کارنامه ژوکوفسکی» مطرح شد: اگر واژه‌ای بمیرد، سوگی‌ است بزرگ و فراگیر!

حذف تصاویر و رنگ‌ها  | تاریخ ارسال: 1396/11/16 | 

موادی برای مطالعه گویش بختیاری،‌ والنتین‌آلکسی‌یویچ ژوکوفسکی، ترجمه مریم شفقی و سیدمهدی دادرس، ویراستار: سیدعلی آقاحیدری و سمیرا دیلمقانی، تهران، انتشارات دانشگاه علامه طباطبائی، 1396، 338 ص، 30000 تومان، شابک: 3ـ244ـ217ـ964ـ978.

به‌گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست «کارنامه ژوکوفسکی» به‌مناسبت صدمین سال درگذشت او و رونمایی از کتاب «موادی برای مطالعه گویس بختیاری» با حضور دکتر میرجلال‌الدین کزازی، شهرام همت‌زاده، احمد تمیم‌داری و مترجمان کتاب؛ سیدمهدی دادرس و مریم شفقی، شنبه 14 بهمن‌ماه 1396 در شهر کتاب مرکزی برگزار شد.
 
مرگ واژه کاری خرد و خام نیست
کزازی در ابتدای این جلسه گفت: می‌دانم که شما برای شنیدن درباره یکی از کهن‌ترین و نژاده‌ترین گویش ایرانی که گویش بختیاری است، راهی دراز را پیموده‌اید و به این بزم دانشورانه آمده‌اید. گاهی من از بختیاران بختیاری هم می‌شنوم که خوش‌تر می‌دارند که آن را زبان بختیاری بنامند. انگیزه برگزاری این نشست هم رونمایی از کتاب «موادی برای مطالعه گویش بختیاری» نوشته والنتین ژوکوفسکی، ایران‌شناس نامبردار روس است که سرکارخانم دکتر مریم شفقی با همکاری دکتر مهدی دادرس، آن را به فارسی برگردانیده‌اند و ویراسته‌اند. و هم این‌که سالگرد درگذشت این ایران‌شناس پرتلاش است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: همه ما در این سالیان با آگاهی و استواری بیشتر می‌دانیم که زبان‌ها و گویش‌های ایرانی، گنجینه‌های گران‌سنگ و بسیار والا، ارجمند و حجتی بی‌جایگزین هستند. سرچشمه‌هایی بی‌مانند در شناخت فرهنگ و پیشینه نیاکانی و ایرانی. چند سال پیش در همایشی که درباره زبان‌ها و گویش‌های ایرانی سامان داده شده بود، سخنی بر زبان من رفت که گسترش و آوازه‌ای هم یافته‌است. آن سخن این بود که اگر واژه‌ای از زبان یا گویشی ایرانی بمیرد، از میان برود، کارکرد خود را از دست بدهد، ایرانیان جان‌آگاه و خویشتن‌دوست، بزم پرسه به راه خواهند انداخت که فلان روز در فلان جا گرد هم خواهیم آمد که در مرگ این واژه بموییم.
وی افزود: مرگ واژه کاری خرد و خام نیست. بزرگی، دلبندی از دودمانی می‌میرد. چه کسانی اندوهناک هستند؟ به سوگ می‌نشینند؟ خانواده، خویشان، وابستگان، دوستان. فراتر از این کسان نیست. دیگران حتی آگاه نمی‌شوند که آن کس از جهان رفته‌است. اما اگر واژه‌ای بمیرد، سوگی‌ است بزرگ و فراگیر. زیرا واژه با مرگ خویش، پاره‌ای از فرهنگ و تاریخ ایران را می‌میراند. به‌ویژه در این دوران که رسانه‌های عمومی، واژگان را می‌فرسایند.
این شاهنامه‌پژوه گفت: گویش‌ها و زبان‌های ایرانی به نیا می‌مانند و زبان فارسی به نواده. و اگر بخواهیم نواده را بشناسیم، چاره‌ای جز این نداریم که نیا را به شایستگی بشناسیم. گویش بختیاری، ناب‌ است. من این دیباچه را گفتم تا بگویم؛ کتابی مانند این کتاب که امروز پرده از رخسار آن برمی‌گیریم، تا چه پایه ارزشمند است. ما نیاز داریم که در این زمینه، بسیار بیش از آن‌که کوشیده‌ایم، بکوشیم. از دید من درخشان‌ترین بخش، در کارنامه روان‌شاد، ژوکوفسکی، که یکی از مایه‌ورترین و کوشا‌ترین و پرکارترین، ایران‌شناسان جهان است، آن بخشی است که در آن به گویش‌های ایرانی پرداخته‌است. دامنه پژوهش‌ها و کاوش‌های او بسیار گسترده است. در زمینه ادب پارسی هم تلاش‌های ارزنده‌ای دارد. اما آن‌چه در پژوهش‌های او می‌درخشد، پژوهش‌های زبان‌شناختی اوست.
این چهره ماندگار افزود: پیشینه آگاهی‌های ما درمورد زبان‌های ایرانی، دستاورد نیرانیان است؛ دانشمندان کشورهای دیگر. ژوکوفسکی دیرزمانی با این تیره دیرینه ایرانی زیسته‌است. گویش آنان را آموخته‌است. سروده‌های کهن بختیاری را از زبان بازگویی شنیده‌است. در زمانی که هیچ ایرانی، شاید سر به چنین سودایی نمی‌سپرده‌است. بر همین پایه است که هنگامی که آقای محمدخانی گفت که می‌خواهیم بزمی بیاراییم در بزرگداشت ژوکوفسکی، به پاس صدمین سالگرد زادن او، و از سوی دیگر، همکار گرامی و دانشفر من، سرکار خانم دکتر شفقی، که بانویی‌ است گرامی، آراسته و ارجمند، از من خواست بهره‌ای در این بزم داشته باشم، پذیرفتم. انگیزه سومین، این کتاب بود. مرگ واژه، مرگی‌ است دریغ‌انگیز. کسانی که می‌کوشند از مرگ واژگان پیش بگیرند، در چشم من، مردمانی والایند.
عضو هیئت امنای بنیاد فردوسی ادامه داد: دیباچه این کتاب، سنجیده و باریک‌بینانه است. این نخستین پوشینه است، از پوشینه‌ای چند که به‌یاری خداوند چاپ خواهد شد. در رویه چهاردهم کتاب، نکته‌ای هست که جای درنگ دارد. در این رویه آمده‌است که در بختیاری، مادر را مار می‌گفتند و خواهر را خوار. امروز مادر را دا می‌گویند. آن‌چه گویشی را از گویش‌های دیگر جدا می‌دارد، زمینه‌ای است شایسته درنگ و بررسی بیشتر. یعنی شما اگر به گویشی بازخوردید که واژه‌هایی در آن به‌کار می‌رفت که در هیچ گویش دیگر نمونه‌ای نداشت، این خود به‌تنهایی می‌تواند نشانه‌ای باشد از دیرینگی این گویش.
مؤلف کتاب «زیباشناسی سخن پارسی» گفت: گویش‌های قدیمی را باید از کسانی شنود که دانش‌آموخته نیستند. ما همیشه می‌کوشیم آگاهی را از کسانی بجوییم که دانش‌آموخته‌اند. در پژوهش‌های گویش کار وارونه است. زیرا آن‌که دانش‌آموخته است با گویش‌ها و زبان‌های دیگر به‌ناچار آشناست. دانش بومی او می‌آلاید. اما آن پیر سال‌خورده ده‌نشین، به گویشی ناب سخن می‌گوید. هرکدام از این پیران، گنجینه‌های گرانبها هستند. اگر سر بر خاک مرگ بنهد، آن گنجینه به‌یک‌بارگی از دست خواهد رفت. هر واژه گوهری‌ است گران‌بها برای کسی که ارج فرهنگ را می‌شناسد. آن واژه جدید در گویش بختیاری، به‌گمان دیگران از دیگر گویش‌های لری به آن زبان راه جسته‌است. آن «مار» یا «خوار» باید گویش بختیاری را نشان بزند. از دودمانی ریشه‌شناختی‌ است که واژه خواهر، مادر و ده‌ها واژه دیگر به آن وابسته هستند. گیلکان هم مادر را مار می‌گویند. آن «دا» از دودمان ریشه‌شناختی دیگری است.
نویسنده کتاب «پارسا و ترسا» توضیح داد: در رویه نوزده این کتاب درباره فعل‌های پیشوندی نوشته شده؛ تنها در اشعار عامیانه قدیمی بختیاری است که شواهدی از این افعال دیده می‌شود. در توجیه این افعال می‌توان دو فرضیه را مطرح کرد. نخست این‌که استعمال این افعال، تحت تأثیر سنت شعری فارسی است. دوم این‌که در بختیاری قدیم این افعال کاربرد داشته‌اند. اما امروزه دیگر منسوخ شده‌اند. من با این نگاه، هم‌داستان نیستم که این ریخت‌های فعلی در بختیاری از زبان فارسی ستانده شده‌است. در گویش‌شناسی بختیاری، لری، کردی و شاید در همه گویش‌های ایرانی، نکته بنیادین این است که سروده‌ها و ترانه‌ها، همواره گفتاری هستند.
نویسنده «نامه باستان» تأکید کرد: درست است که بسیاری از گویش‌های امروز به نوشتار درآمده‌اند اما ویژگی سرشتی و ساختاری گویش، آن است که گفتاری است. هنگامی که گویش به نوشتار درمی‌آید، به‌گونه‌ای می‌شود که به زبان دربیاید. مانند زبان دل‌انگیز و دل‌آویز پارسی. چرا فارسی، زبان شد؟ زیرا به نوشتار درآمد. گویشی از زبان‌های ایرانی بود در خراسان کهن. در ایران پس از اسلام، چون نخستین فرمان‌روایان ایرانی در خراسان پدید آمدند، نخستین کانون‌های فرهنگی و ادبی ایران، به همان سان و این زبان، اندک‌اندک زبان دیوانی و ادبی و هنری شد. پس آن‌که این سروده‌ها را بر زبان می‌آورد، دانش نیاموخته‌است. دشوار می‌توان اندیشید که ریخت‌های زبان فارسی را از زبان و ادب پارسی ستانده باشد.
میرجلال‌الدین کزازی در پایان سخنانش گفت: این‌گونه سروده‌ها و ترانه‌های بومی، در دم و به‌یک‌باره، سروده می‌شوند. سراینده، خواننده و آهنگساز، یک تن است؛ یا در سوگ یا در سور. در میان کردان ترانه‌های سور را هوره می‌خوانند که بیشتر مردان می‌خوانند. ترانه‌های سوگ را موره که بیشتر زنان می‌خوانند. پاره‌ای از نکات دیگر که در این دیباچه آمده‌است، به این نکته بازمی‌گردد که این ویژگی ترانه‌های بومی درنظر گرفته نشده‌است که این ترانه‌ها را توده‌های مردم پدید می‌آورند.
 
تمدن از شرق شروع شده‌است
در ادامه این نشست احمد تمیم‌داری گفت: درباره گسترش زبان‌های ایرانی در کشورهای آسیایی و همین‌طور تأثیر زبانی‌های آسیایی در دیگر زبان‌های باستانی جهان، در کتابی که در سال 2016 منتشر شده، نویسنده آورده که مرزهای ایران به مرزهای سیاسی و جغرافیایی منتهی نمی‌شود. بلکه مرزهای زبانی و مذهبی و فرهنگی هم دارد. مرزهای سیاسی معین هستند. سیم خاردار می‌کشند. اما مرزهای زبانی و فرهنگی و مذهبی، فراتر از مرز سیاسی پیش می‌رود. از سوی دیگر، نویسنده می‌نویسد که شناخت زبان‌های ایرانی و تاریخ ایران، برای شناخت تاریخ یونان، رم، هند، مصر و دیگر تمدن‌های بزرگ جهان لازم است.
این پژوهشگر فولکلور گفت: نکته دیگری که فولس، حکیم یونانی اشاره می‌کند این است که ما در کشورهای اروپایی یک مشکلی داریم که وقتی کشوری، امتیازی فرهنگی به‌دست می‌آورد، آن را به کل اروپا نسبت می‌دهند. اما متأسفانه در کشورهای اروپایی، هر وقت که نام ایران می‌آید، ایران را به‌عنوان عرب مطرح می‌کنند و ایران را جزء کشورهای عربی به‌شمار می‌آورند. درحالی‌که نویسنده می‌نویسد، زبان‌های ایرانی و آثار ایرانی با آثار عرب متفاوت است. اگرچه ایرانیان، از جمله کسانی بودند که دانشمندان‌شان پایه‌گذار صرف و نحو هستند. و شاعر بزرگی مثل ابونواس، شاعری اهوازی و ایرانی است. نکته دیگری که می‌گوید درباب قدرت ایران در غرب‌ستیزی است. در میان تمام کشورها، تنها ایران است که به‌خاطر مایه‌های قوی فرهنگی که دارد در مقابل فرهنگ‌های دیگر، تسلیم نیست.
استاد تمام دانشگاه علامه طباطبایی گفت: نویسنده این کتاب به این نکته هم اشاره می‌کند که کشورهایی که زبان‌شان، زبان فارسی بوده‌است، مثل کشورهای آسیای میانه، افغانستان، تاجیکستان، ترکمنستان و کشورهای دیگر، این‌ها نه‌تنها زبان فارسی داشته‌اند، بلکه فرهنگ فارسی هم در کشورهای دیگر فارسی‌زبان راه پیدا کرده‌است. مثل انواع جشن‌ها و آداب و رسوم. از سوی دیگر، کشورهایی هم هستند که زبان فارسی ندارند، اما فرهنگ‌شان تحت تأثیر فرهنگ ایرانی بوده‌است. استاد محترمی در کلکته است به‌نام پروفسور عبدالسبحان، کتابی نوشته درباره زبان فارسی و زبان عربی در هندوستان. در این کتاب نوشته که در استان بنگال، هشتصدهزار مدرسه، زبان فارسی می‌خواندند. و زبان عربی را هم که به‌عنوان فریضه دینی می‌آموختند به‌واسطه زبان فارسی بود. حتی خانه‌ها را به مدرسه تبدیل می‌کردند و در آن‌جا زبان فارسی می‌خواندند.
نویسنده کتاب «تاریخ ادب فارسی» افزود: درباره زبان فارسی و تاریخ این زبان کتاب‌های متعددی نوشته شده‌است. کتاب دکتر خانلری با نام «تاریخ زبان فارسی» از آن جمله است. یا کتاب آقای ابوالقاسمی و خانم دانشمند، دکتر مهری باقری که کتاب‌های این‌ها، درواقع کتاب درسی هستند. مقدمه دکتر معین بر «فرهنگ معین» هم در همین راستاست. تا جایی که من می‌دانم نزدیک به چهل زبان ایرانی نام برده شده‌است که ما امروز این‌ها را به‌عنوان گویش مطرح می‌کنیم. این چهل زبان ایرانی، یک رشته و پیوند مشترک از زبان فارسی از دیرترین ایام، از دوره ماد و هخامنشی تا دوره معاصر دارند. از نظر واژه، از نظر دستور، از نظر معنا و فرهنگ، یک رشته‌ای در تمام این زبان‌ها مشترک هست که در تمام زبان‌های آسیایی نفوذ پیدا کرده‌است.
وی گفت: مرحوم آقای دکتر اظهر دهلوی، سال 1383 که من برای سمیناری به هندوستان رفته بودم، می‌گفتند که تا سال 1383، 621 زبان در هندوستان کشف شده‌است و تمام این زبان‌ها به‌نوعی، تحت تأثیر زبان‌های ایرانی است. و در مؤسسات آموزشی که زبان فارسی یاد می‌دادند از باهوش‌ترین و بااستعداد‌ترین افراد استفاده می‌کردند، برای این‌که آن‌ها هم بتوانند در دربارها و وزارتخانه‌ها به زبان فارسی سخن بگویند.
تمیم‌داری افزود: دانشگاه اصفهان در حدود سال 1353 کتابی با نام «سیری در تاریخ فرهنگ ایران» منتشر کرد. حمدالله شارقی یکی از نویسندگان بزرگ این کتاب بود. در آن کتاب از یافته‌های باستان‌شناسی استفاده کردند. در غارهایی در مازندران، آثاری پیدا کردند که متعلق به 75هزار سال پیش است. از طرف دیگر معلوم نیست که دوره‌های باستان‌شناسی چند قرن بودند و چگونه این زبان‌ها در کشور ما تحول پیدا می‌کردند.
نویسنده کتاب «فرهنگ عامه» ادامه داد: در منابع آمده که شرق‌شناسی در روسیه از سال 1804 شروع شده‌است و کم‌کم راه‌های زمین و دریایی کشف شد و نهضت‌های شرق‌شناسی بعد از رنسانس در اروپا و به‌ویژه بعد از قرن هجدهم شروع شد، گروه‌های فراوانی از مستشرقان، زبان‌شناسان، ادیبان و حتی مأموران سیاسی به سرزمین‌های شرقی راه پیدا کردند. در گذشته باستان اقالیم به هفت‌گانه تقسیم می‌شوند و منطقه ایران، یکی از مهم‌ترین اقالیم بوده‌است و نصف‌النهار نیم‌روز در سیستان، مبدأ بوده و تمام نسبت‌های جغرافیایی را از شرق چین حساب می‌کردند. ولی حالا، نصف‌النهار مبدأ در گرینویچ و در لندن است و همه چیز نسبت به غرب سنجیده می‌شود.
نویسنده کتاب «گستره شعر فارسی در انگلستان و آمریکا» درباره این‌که چرا مستشرقان به ایران جذب شدند، گفت: به‌خاطر منابع فرهنگی غنی و زبان ما. و این‌که زبان فارسی به‌خاطر کهن‌بودن و باستانی‌بودنش و سوابق بسیار طولانی در دوره‌های اسطوره‌ای، طبعاً روی زبان‌های دیگر اثر داشته‌است. در همین کتاب «سیری در تاریخ فرهنگ ایران» آمده، در زمانی که اروپا در زیر یخبندان به سر می‌برد و مردم در جنگل‌ها به‌شکل پراکنده زندگی می‌کردند، آسیا سرزمین باران‌های موسمی بود و صاحب فرهنگ. و معلوم می‌شود که تمدن‌ها و فرهنگ‌ها بیشتر در سرزمین‌های شرقی و از جمله ایران بوده و بعد به اروپا منتقل شده‌است. به همین دلیل یکی از انگیزه‌های مستشرقان برای آمدن به ایران و هند و کشورهای شرقی این است که زبان‌های خودشان را بهتر بشناسند.
این پژوهشگر افزود: در روسیه، تا آن‌جایی که من در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی دیدم، گروهی برای ایران‌شناسی تأسیس شده بود و از قرن هجدهم تا امروز، حدود دویست مستشرق در این کشور وجود داشته‌است. و نکته دیگر این‌که من درمورد این کتاب شاهد بودم که خانم دکتر شفقی و آقای دکتر دادرس بسیار زحمت کشیده‌اند.
 
میراث ژوکوفسکی سه کتاب ایران‌شناسی است
در ادامه جلسه، شهرام همت‌زاده، گفت: این کتاب فصل سوم پایان‌نامه دکتری ژوکوفسکی است. او برای مطالعات ایران‌شناسی به ایران می‌آید و «فرهنگ عامه در قاجار» نوشته اوست. اما از کارهای مهم ژوکوفسکی، تعیین اصالت اشعار خیام است. ژوکوفسکی ثابت می‌کند که در میان 82 شعری که به‌عنوان اشعار خیام در دیوان او ثبت شده‌است، اغلب اشعار، اصلاً متعلق به خیام نیست و مربوط به 39 شاعر بعد از اوست. چراکه برخی از واژگان اصلاً در دوره او وجود نداشته‌است.
مدیر گروه زبان و ادبیات روسی در دانشگاه شهید بهشتی افزود: از ژوکوفسکی سه کار در مجموع مانده‌است. کاری که او روی اشعار خیام انجام داده، پژوهشی درباره انوری و پایان‌نامه اوست. پایان‌نامه‌اش، چهار سال بعد از فوت او منتشر می‌شود و کاملاً تحسین‌برانگیز است. البته ترجمه هم فوق‌العاده است و من به هر دو مترجم این کار، تبریک می‌گویم.
 
بازخوانی اشعار از زبان فارسی به روسی
در ادامه مریم شفقی، از مترجمان کتاب «موادی برای مطالعه گویش بختیاری» گفت: این کتاب، دومین کار شرق‌شناسی من است. کار من بیشتر در حوزه زبان روسی است. البته کار شرق‌شناسان روس در حوزه تاریخ و فرهنگ ایران، بسیار گسترده است. این کتاب ژوکوفسکی در اصل سه فصل دارد و به لهجه‌های ایرانی پرداخته‌است. فصل اول به لهجه‌های منطقه کاشان اختصاص دارد. فصل دوم، به لهجه‌های شهرهای سمنان، اصفهان و شیراز است و فصل سوم به لهجه‌ بختیاری اختصاص دارد؛ لهجه‌های چهارلنگ و هفت‌لنگ. من بختیاری نیستم و این کار را به‌پیشنهاد دکتر دادرس که خودشان هم بختیاری هستند، انجام دادیم. در این کار، بازخوانی اشعار از زبان فارسی به روسی را من انجام دادم و اصل کار، زحمت و تلاش دکتر دادرس است.
شفقی افزود: این کتاب پایان‌نامه دکتر ژوکوفسکی است که در سه جلد تدوین شده و او برای این کار به‌مدت سه سال به ایران مسافرت کرد و به شهرهای مختلف ایران رفت. او به هر شهری که می‌رفت پای صحبت افراد می‌نشست و آن‌چه که مردم عامه می‌گفتند را مکتوب می‌کرد. البته ما فقط روی جلد سوم این کتاب کار کردیم.
 
اولین کتاب جامع درمورد گویش بختیاری
در ادامه سیدمهدی دادرس، مترجم دیگر کتاب، گفت: ژوکوفسکی در این کتاب، 16 گویش ایرانی را بررسی کرده‌است و جلد سوم کتاب او به گویش بختیاری اختصاص دارد. 992 بیت بختیاری در این کتاب آوانویسی شده‌است. ارزش کتاب ژوکوفسکی در این است که اولین کتاب جامعی است که درمورد گویش بختیاری صورت گرفته‌است.
وی توضیح داد: ژوکوفسکی برای ضبط نمونه‌های گویشی به اصفهان می‌رود. در زمانی که ظل‌السلطان، حاکم اصفهان بود و در رکاب او، جمعی از سواران بختیاری حضور داشتند و اصفهان محل زندگی خوانین بختیاری بود. جالب این‌جاست که حتی خود لوریمل که بعد از ژوکوفسکی، ضرب‌المثل‌های بختیاری را جمع‌آوری کرده، این کار را در کرمان انجام داده‌است و نه در منطقه بختیاری. بعد از ژوکوفسکی، بیشترین حجم گردآوری، متعلق به لوریمل است و بعد از او، متوقف شده‌است. در دهه‌های اخیر هم محققان ایرانی و فارغ‌التحصیلان زبان‌شناسی شروع به کار تحقیقی در این زمینه کرده‌اند.
این مترجم افزود: علت اصلی این نگاه شرق‌شناسی، مسئله سیاسی بود. لازم است که ما گاهی باید از دیدگاه نقد استعماری به این مسأله توجه کنیم. مطالعات گویشی، صرفاً پدیده علم برای علم نبود و دقیقاً زیرساختی استعماری دارد. در زمان ناصرالدین‌شاه، بختیاری‌ها در اوج قدرت خودشان بودند و ایل بختیار قدرت بلامنازع در ایران است. زمانی که بختیاری‌ها در اوج بودند، غربی‌ها احساس نیاز کردند که این قوم را بیشتر بشناسند. به همین دلیل هم یک‌سوم کار ژوکوفسکی به بختیاری‌ها اختصاص دارد.
وی افزود: مطالعه گویش بختیاری اهمیت بسیاری دارد. گویش‌های لری، بزرگ‌ترین خانواده گویش‌های غربی هستند و نزدیک‌ترین خویشاوند به زبان فارسی. و مطالعه در این گویش‌ها، می‌تواند به شناخت زبان فارسی کمک کند. سرمنشأ زبان فارسی همین منطقه جنوب غربی است.
دادرس در پایان تأکید کرد: متن ژوکوفسکی به خط سیریلیک آوانویسی شده و ما سعی کردیم اشتباهات را اصلاح کنیم و اشارات تاریخی در اشعار حفظ شود. از جمله این اشعار، می‌توان به شعری درباره حسین‌قلی‌خان ایلخانی، با گویش بختیاری اشاره کرد. این شعر از زبان خود حسین‌قلی‌خان است، پیش از آن‌که ظل‌السطان او را به قتل برساند.
 
نشانی مطلب در وبگاه فصلنامه نقد کتاب:
http://faslnameh.org/find-1.40.243.fa.html
برگشت به اصل مطلب