زیباشناسی و فیلم، تألیف کاترین تامسنجونز، ترجمه عبدالله سالاروند، تهران، نقش جهان، ۱۳۹۶، ۲۴۰ ص، شابک: 5ـ15ـ6688ـ964ـ978.
زیباشناسی و معماری، تألیف ادوارد وینترز، ترجمه عبدالله سالاروند، تهران، نقش جهان، ۱۳۹۶، ۲۸۰ ص، شابک: 9ـ17ـ6688ـ964ـ978.
زیباشناسی و نقاشی، جیسون گیگر، ترجمه عبدالله سالاروند، تهران، نقش جهان، ۱۳۹۶، ۳۲۰ ص، شابک: 2ـ16ـ6688ـ964ـ978
بهگزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) نشست نقد و بررسی مجموعه سهجلدی «زیباشناسی و معماری»، «زیباشناسی و فیلم» و «زیباشناسی و نقاشی» که بهتازگی با ترجمه عبدالله سالاروند منتشر شده، با حضور و سخنرانی اسماعیل بنیاردلان، حسن بلخاری و مترجم اثر سهشنبه ۱۵ اسفند 1396 در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
بنیاردلان در این نشست با بیان اینکه در حوزه زیباییشناسی مانند معماری ترجمههای خوبی وجود ندارد، گفت: در حوزه نقاشی نیز داشتههای ما بسیار کم است و ترجمه در این حوزه صورت نگرفتهاست. در حوزه زیباییشناسی فیلم هم کتابهای زیادی ترجمه شده اما بیشتر این کتابها مشکل ترجمه دارد بدینمعنا که یا ترجمه اثر خوب نبوده و یا اینکه انتخاب آثار برای ترجمه درست نبودهاست. از سوی دیگر مطالعه این آثار برای خوانندههای عامه و تخصصی برایندی نداشتهاست.
این مدرس فلسفه با اشاره به اینکه در حوزه دانشگاهی آشفتگی در مطالب زیباییشناسی وسیع است، افزود: بهطور مثال در این حوزه مباحث فنی با فلسفه درآمیخته شدهاست پس گاهی هنرمند با تئوریهایی مواجه میشود که نمیداند اساساً باید با آنها چه کند. این یکی از مشکلات معاصر ما در حوزه زیباییشناسی است. از سوی دیگر استادان هم بر مباحث این حوزه مسلط نیستند و به همین دلیل دچار مشکلات دیگری میشوند. من سالها فکر میکردم چگونه میشود زیباییشناسی را از جایی آغاز و به جایی ختم کرد.
بنیاردلان با تأکید بر اینکه در کتاب سهگانه «زیباییشناسی» بهخوبی این اتفاق افتاده بدینمعنا که نویسنده میداند چه میگوید و به مباحث تسلط کامل دارد، عنوان کرد: ازآنجاکه نویسنده به مباحث تسلط دارد میداند چگونه آن را شروع و تمام کند. خوشبختانه پیداکردن این سه جلد کتاب برای ترجمه بسیار قابلتأمل است چون امروز متأسفانه دانشجویان و مترجمان بدون هدف آثار را ترجمه میکنند. در این سه جلد کتاب با اینکه نگاههای کانتی، نوکانتی و پوزیتیویستی وجود دارد و حتی من موافق آن نیستم، اما این نگاهها بهدرستی در کتابها استفاده شده و نشاندهنده نگاه خلاق نویسنده آن است.
بهگفته وی، کتاب به سؤالاتی میپردازد که شاید در ذهن همه مخاطبان وجود دارد، او این سؤالات را میپرسد و پیش میبرد. بهطور مثال وقتی میگوییم فیلم هنر است چرا؟ عکاسی هنر است چرا؟ نقاشی هنر است چرا؟ ما با خواندن مباحث کتاب به تأمل و تفکر در مباحث وادار میشویم.
این مدرس فلسفه در ادامه با اشاره به کتاب «زیباییشناسی نقاشی» گفت: در کتاب به این موضوع پرداخته شده که بحث زیباییشناسی اساساً به چه درد نقاشی میخورد؟ در ادامه مباحث نویسنده به این سؤال میپردازد که زیباییشناسی موجب میشود فکر نقاش توسعه پیدا کند. در ادامه مباحث کتاب نیز به دو نظریه مهم در این حوزه یعنی بازنمایی و زیبایی امر سوبژکیتو پرداخته شدهاست.
بنیاردلان همچنین درباره کتاب «زیباییشناسی فیلم» نیز توضیحاتی را ارائه کرد و گفت: در این جلد این سؤالات میتواند مطرح باشد که در داستان جایگاه راوی کجاست؟ راوی در تصاویر کجاست؟ چگونه احساسات جریحهدار میشود؟ در این بخش میتوانیم نظریاتی را در اینباره بخوانیم.
وی در بخش پایانی سخنانش درباره «زیباییشناسی معماری» بیان کرد: ما درباره زیباییشناسی معماری به فارسی مطالبی نداریم اما اساساً در این جلد این سؤالات مطرح میشود که معماری از کجا هنر است؟ کجا به یک معمار و بنا هنرمند میگوییم و یا اینکه معماری کجاها هنر نیست؟ نویسنده در این جلد نیز از دنیای کلاسیک طرح بحث معماری را آغاز میکند و به جلو میآید.
بنی اردلان در پایان گفت: ما در سهگانه زیباییشناسی با مجموعهاش آشنا میشویم که بهصورت منطقی سادهترین سؤالات ما را در عین عمیقترین مباحث زیباییشناسی پاسخ میدهد.
زیباییشناسی در تاریخ فلسفه قدمتی بهاندازه تاریخ دارد
بلخاری نیز در ادامه این نشست با بیان اینکه معمولاً در جامعه هنر و معرفتشناسی دو اصطلاح فلسفه هنر و زیباییشناسی به یک معنا بهکار میرود، افزود: فلسفه هنر درحقیقت متکفل تببین نظری آفرینش اثر است و به حوزه فاعل برمیگردد اما حوزه زیباییشناسی به لذتبردن از اثری هنری برمیگردد.
وی ادامه داد: لذتبردن از اثر هنری نقطه وصل هنرمندی است که اثر هنری را میآفریند و ناظری است که آن را میبیند. حال سؤال این است که چرا در جامعه هنری این دو با هم بهکار میروند؟ چون در مسأله هنر با هم مشترکند. در این سه کتاب از تئوریهای هنر صحبت میشود. اثر هنری حوزه مشترک خالق و ناظر اثر هنری است.
بهگفته بلخاری، زیباییشناسی حوزه ادراک لذتآمیزی است که از اثر هنری در جهان ناظر رخ میدهد. از سوی دیگر بحث زیباییشناسی در تاریخ فلسفه قدمتی بهاندازه تاریخ دارد.
رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی با اشاره به نقلقول نویسنده در سه گانه زیباییشناسی گفت: سالاروند در کتاب بهخوبی اشاره میکند که بعد از رنسانس هنرمند به درون خود روی میآورد و این محصول این است که سوژهمحوری کانتی جای ابژهمحوری کانتی را میگیرد. باید درنظر داشته باشید که بحث زیبایی کاملاً فلسفی است و من در کتاب جدید خود با عنوان «درباب زیبایی» بهصورت کامل به این موضوع پرداختم.
بلخاری در بخش پایانی سخنانش توضیحات مبسوطی از تأثیر توجه به حوزه نظری در شکلگیری فرم در یک اثر هنری مانند یک فیلم سینمایی ارائه کرد و افزود: ما توجه به حوزه نظری را جدی نگرفتیم و لازم است که به این موضوع توجه داشته باشیم.
رویکرد نویسنده در این اثر تئوریک فلسفی است
عبدالله سالاروند در این نشست با بیان اینکه سهگانه «زیباییشناسی» در سالهای 2007 تا 2009 نوشته شده، توضیحاتی را درباره کتاب «زیبایی شناسی فیلم» ارائه کرد و افزود: در این کتاب ما با سیر تحول نظریههایی در عرصه زیباییشناسی فیلم آشنا میشویم. در این کتاب نظریهها مرتبط به این حوزه در سه دوره کلان تقسیم میشوند.
وی با اشاره به اینکه ما سنت فیلم نداریم ادامه داد: نخستین چالشی که زیباییشناسی فیلم با آن روبهرو بودهاست این است که آیا هنر است یا خیر؟ در اینجا فیلسوفانی وارد قضیه میشوند و سعی میکنند هنربودن فیلم را به کرسی بنشانند. پس از آن نشانهشناسان و ساختگرایان دوره دیگری از زیباییشناسی فیلم را رقم میزنند.
بهگفته سالاروند، تا اواسط دهه 80 میلادی ما تحولی را در جهان نظری فیلم نداریم. پس از آن تحول شناختی به این میپردازد که تماشاگر چگونه با فیلم مواجه میشود.
وی در ادامه سخنانش درباره کتاب «زیباییشناسی معماری» توضیح داد: رویکرد نویسنده در این اثر تئوریک فلسفی است. او آنقدر در این حوزه جایگاه تئوریکی دارد که مدخلی درباره معماری را در راتلج نوشتهاست و اشراف خوبی به نظریههای معماری دارد. در کتاب نویسنده میکوشد تا تمام تاریخ معماری را بررسی کند و نقایص هرکدام را بیان کند.
این محقق فلسفه هنر افزود: در کتاب به دو دوره تحول معماری اشاره میشود؛ نخست تحول مدرنیسم که از کلاسیسم به مدرنیسم در نظریه و عمل معماری وجود دارد و دیگری ارزشها و هنجارهای و عواطف انسانی است که اینها در جهان معماری چگونه میشود؟
سالاروند در ادامه سخنانش با اشاره به کتاب «زیباییشناسی نقاشی» نیز سخنانی را ارائه کرد و گفت: در این عرصه نیز تنها یک تحول رخ میدهد. در اینجا بهطورکلی هنر کارش نسبت برقرارکردن با واقعیت است. هنرمند میخواهند بداند تکلیفش با جهان چیست. آیا میخواهد بازنمایی از جامعه داشته باشد.
وی گفت: در جهان نقاشی تا قبل از مدرنیسم گفته میشد که باید موبهمو از طبیعت تقلید شود. بعد از مدرنیسم نقاشی خودش را در بند بازنمایی موبهمو با جهان نمیبیند و دوست دارد عواطف خودش را نقاشی کند.
نشانی مطلب در وبگاه فصلنامه نقد کتاب: http://faslnameh.org/find-1.40.291.fa.html برگشت به اصل مطلب