نشست نقد و بررسی کتاب «مسأله علم در ایران» برگزار شد
| تاریخ ارسال: 1396/8/3 |
مسأله علم در ایران: از تاریخ و فلسفه علم تا فرهنگ دانشگاهی، تهران، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، 1396، 528 ص، 27.000 تومان، شابک: 5ـ74ـ6996ـ600ـ978
موسی اکرمی در نشست نقد و بررسی کتاب «مسأله علم در ایران» گفت: من همواره جزء معدود کسانی بودم که از امتناع علم دینی دفاع کردم و اگرچه در ایران عدهای در پیدایش این بحث حسن نیت داشتند، اما بخش زیادی هم با علم دینی پول درآوردند. این در حالی است که میتوانم بهجرئت بگویم ما نهتنها در حوزههای علوم پایه که در حوزههای علوم انسانی و ازجمله اقتصاد و برای مثال اقتصاد اسلامی حتی 5 صفحه هم نتوانستیم علم تولید کنیم!
به گزارش ایبنا نشست نقد و بررسی کتاب «مسأله علم در ایران» با حضور موسی اکرمی، مؤلف اثر، اسماعیل خلیلی و حنیف قلندری بههمت پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی عصر امروز سهشنبه (2 آبانماه) در سرای اهل قلم خانه کتاب برگزار شد.
موسی اکرمی در ابتدای این نشست با اشاره به روند تدوین کتاب گفت: از سوی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی از من خواسته شد تا برای تدوین سلسله کتابهای تأملات صاحبنظران درباره آموزش عالی مجموعه سخنرانی و یادداشتهایم را درباره مسأله علم و آموزش عالی در ایران جمعآوری کنم. به همین دلیل من نیز طی یک ماه برایند یادداشتها و سخنرانیهایم درباره این موضوع را گردآوری کردم.
وی با تأکید بر اینکه دغدغهام در پیوند با سیاستگذاری و جامعهشناسی علمی نیست، گفت: انگیزهام در این کتاب تاریخ و فلسفه علم بوده است آنچنانکه از عنوان کتاب هم پیداست مسأله علم در ایران بسیار موضوع مهمی است و در اینباره همواره دو سؤال اساسی مطرح بوده است؛ یکی اینکه آیا ما علم بومی داریم یا خیر و دیگر اینکه علم مقوله جهانی است یا نه؟
این استاد دانشگاه افزود: در این زمینه فیلسوفان و مورخان علم نظراتی را بیان کردهاند و موضع ما با تعریفی که از علم دارم با توجه به تجربیبودن آن، این است که علم را با معارف دیگر متفاوت میدانم. من در این کتاب پنج حوزه معرفتی را از علم بازشناسی کردم و به چندین باور اعم از شناخت، علم، دین، فلسفه و اسطوره اشاره کردهام. چنانچه کسی بخواهد به علم بپردازد و جامعهشناسی، تاریخ و فلسفه آن را مورد بررسی قراردهد باید از رویکردهای هستیشناسی، معرفتشناسی، روششناختی، دلالتشناسی و عرضهشناسی این موضوع را مورد بررسی قرار دهد.
مؤلف «کیهانشناسی افلاطون» با تأکید بر اینکه معتقد به رئالیسم علمی است و این دیدگاه را در سراسر کتاب میتوان مشاهده کرد گفت: اولین ویژگی علم از دیدگاه مرتون که بنیانگذار جامعهشناسی علم است جهانشمولی آن است و من در کتاب خود سعی کردم علاوهبر حفظ دغدغههای بومی از موضع رئالیسم علمی در سراسر کتاب دفاع کنم.
این استاد دانشگاه در بخش دیگری از سخنانش به بهرهگیری از ایدئولوژی در ساحت علم اشاره کرد و افزود: در مقام جمعآوری در ساحت علم میتوانیم از ایدئولوژیهای گوناگون بهره ببریم اما اگر قرار باشد علمی تولید شود امکان وارد شدن ایدئولوژی وجود ندارد.
اکرمی در ادامه سخنانش تاریخچهای هم از فلسفه علم در ایران قبل از انقلاب اسلامی ارائه کرد و گفت: امروز مسأله علم در ایران در درجه اول تعریف خود علم است و اینکه بالاخره علم چیست و نسبتش و مرزبندی آن با معارف دیگر چگونه تعریف میشود؟ متأسفانه امروز در کشور ما علم از عدم مشخصبودن مرزهایش با علوم دیگر بهویژه دین رنج میبرد. زمانیکه تامس کوهن کتاب «ساختار انقلابهای علمی» را تألیف کرد، خوانشهای متفاوتی از این کتاب در سراسر جهان ارائه شد. در کشور ما نیز با برداشتهایی که از مفهوم پارادایم انجام شد عدهای بهنفع خودشان بحث علم دینی را دفاع کردند و از کنار آن بودجههای گزافی را هزینه کردند، درحالیکه حتی نتوانستند به هیچ موفقیتی در این حوزه دست پیدا کنند این در حالی بود که کوهن خود در سال 1960 اندیشههایش در این باره را تلطیف کرد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه ما نمیخواهیم علم را به ایران منتقل کنیم بلکه میخواهیم به جریان علمی جهان با پدیدآوردن ساختارهای بومی و رشددادن علم ویژه خودمان بپیوندیم، گفت: من همواره جزء معدود کسانی بودم که از امتناع علم دینی دفاع کردم و اگرچه در ایران عدهای در پیدایش این بحث حسن نیت داشتند، اما بخش زیادی هم با علم دینی پول درآوردند، این در حالی است که میتوانم بهجرئت بگویم ما نهتنها در حوزههای علوم پایه که در حوزههای علوم انسانی و ازجمله اقتصاد و بهطور مثال اقتصاد اسلامی حتی 5 صفحه هم نتوانستیم علم تولید کنیم!
اکرمی گفت: ما نهادهای دانش مدرن را به کشورمان آوردیم اما سؤال این است که این نهادها چقدر با کشور ما سازگار شدند و اگر این تطابق و سازگاری صورت میگرفت میتوانستیم به جریان علمی جهانی بپیوندیم که اولین ویژگیاش جهانشمولبودن علم بود.
کتاب ارزیابی شتابزده از مباحث تاریخ علم دارد
خلیلی در بخش دیگری از این نشست با اشاره به اینکه در این اثر ارزیابی شتابزدهای از مباحث تاریخ علم بهعمل آمده گفت: گویی مؤلف در این کتاب تقسیمبندی پسینی داشته بدینمعنا که براساس مواد موجود فصلبندی کتاب را انجام داده است و ایکاش با توجه به ظرفیتهای موسی اکرمی امکان تدوین کتابی تألیفی از ایشان درباره این موضوع وجود داشت.
وی افزود: این کتاب اگرچه رسالهای در فلسفه علم نیست و ادعای آن را هم ندارد اما میتوان آن را مقدمهای بر فلسفه علم از سوی مؤلف دانست که میتواند مباحث آن بهمرور از سوی اکرمی تکمیل شود.
خلیلی با اشاره به اینکه کتاب حاضر میتوانست برای مخاطب خاصتری نوشته شود، افزود: رابطه علم و فلسفه بسیار کانونی است اما در این کتاب بهصورت پراکنده به آن پرداخته شده است. از سوی دیگر از زمان تأسیس دارالفنون تاکنون ما همواره بهدنبال این بودهایم که نائل به نوعی علم شویم که راهگشای ما از این وضعیت اسفبار باشد اما در عمل راهکاری ارایه نشده است.
این مدرس دانشگاه خطاب به اکرمی گفت: شما در کتابتان وارد مناقشات درباره طبقهبندی علم نشدید، درحالیکه این اساس فلسفه علم است و جا داشت که در این کتاب به این موضوع پرداخته میشد. از سوی دیگر مشکل دیگر جامعهشناسی علم در ایران است که به پرسشهای اساسی درباره مسأله علم پاسخ داده نمیشود و ما بهعنوان جامعه ایرانی نحوه مواجهه با علم مدرن را درک نکردهایم. متأسفانه یکی از نواقص این کتاب هم این است که به این موضوعات چندان نزدیک نشده است.
ما در ایران تعریفی از تاریخ علم نداریم
قلندری در بخش دیگری از این نشست با بیان اینکه ما در ایران تعریفی از تاریخ علم نداریم، گفت: وقتی درباره تاریخ علم حرف میزنیم سؤال این است که منظورمان از تاریخ علم چیست و چه نگاهی به علم داریم متأسفانه بهنظر میآید که اغلب تعاریفی که از تاریخ علم در ایران ارائه شده، دمدستی است و تاکنون تعریف مشخصی انجام نشده است، اما در این کتاب تعریفی که در اینباره به مخاطب ارائه میشود بهگونهای است که خواننده میتواند براساس آن به مدلی در این حوزه برسد.
وی عنوان کرد: سؤال دیگر این است که فلسفه و تاریخ علم در مطالعه آکادمیک علم در چه جایگاهی قرار میگیرند و ایکاش مؤلف ایدئال خود را درباره این موضوع در کتاب شرح میداد.