میرعابدینی در نشست «مشروطیت ایران و رمان‌ فارسی» مطرح کرد: کوهستانی‌نژاد حفره‎هایی از تاریخ ادبیات معاصر را پر کرده است

 | تاریخ ارسال: 1397/5/21 | 

مشروطیت ایران و رمان فارسی، مسعود کوهستانی‌نژاد، تهران، انتشارات دنیای اقتصاد‏، ‏1397، ‏۵ ج، شابک دوره: 7ـ41ـ800ـ600ـ978

به‌گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست معرفی و بررسی کتاب «مشروطیت ایران و رمان فارسی» اثر مسعود کوهستانی‌نژاد عصر روز چهارشنبه 17 مردادماه 1397 با حضور بهناز علیپور‌گسکری، مسعود کوهستانی‌‌نژاد و حسن میرعابدینی در سرای اهل‌قلم مؤسسه خانه کتاب برگزار شد.
 
خواستم به احیای آثار مشروطه بپردازم
مسعود کوهستانی‌‌نژاد، نویسنده این اثر در ابتدای این جلسه در توضیح کتابش گفت: دوره پنج‌جلدی «مشروطیت ایرانی و رمان فارسی» که از سوی انتشارات دنیای اقتصاد منتشر شده‌است جزوی از یک مجموعه بزرگ‌تر با عنوان «مجموعه ادبیات عصر مشروطیت» است که تأثیرپذیری ایرانیان از تحولات ادبی دنیای جدید و افزوده‌شدن ژانر داستان‌نویسی مدرن به ادبیات ایران را نشان می‌دهد‌، پیش از این 4 مجلد با عنوان «مشروطیت ایران و رمان‌ خارجی» منتشر شده‌است و اکنون دوره پنج‌جلدی «مشروطیت ایران و رمان‌های فارسی» منتشر شده‌است.
این پژوهشگر درباره دلایل نگارش این اثر گفت: من آثار موجود را بررسی کردم و متوجه شدم که معمولاً ارجاعات که در ادبیات به این دوره 40 تا 50‌ساله می‌دهند بسیار کم است و انگار این دوره فراموش شده‌است؛ به همین دلیل این کار انجام شد و به‌زودی ادامه آن نیز راهی بازار خواهد شد.
وی ادامه داد: در این مجموعه نخواسته‌ام که از نگاه ادبی وارد شوم؛ چراکه تخصص من نیست؛ بلکه تلاش کرده‌ام تا با این آثار را احیا کنم و از این به‌بعد وظیفه متخصصان است که به سراغ این اثر بروند و روی این آثار حرف بزنند.
کوهستانی‌نژاد با اشاره به ویژگی‌های یک نویسنده و هنرمند اظهار کرد: هنر آینه لطیف‌ترین و پاک‌ترین اندیشه‌های موجود در یک جامعه است. یک هنرمند زودتر از هرکسی تحولات را متوجه می‌شود و تلاش می‌کند که این تحولات را در آثارش بازگو کند. یعنی حساس‌ترین موجود اجتماع اوست و حتی زودتر از یک سیاست‌مدار متوجه اتفاقاتی که در حال رخ‌دادن است می‌شود.
وی افزود: ازاین‌رو من آمدم و از این فرصت استفاده کردم تا ببینم هنر مشروطیت یعنی چه؟ انسان مشروطه‌خواه چیست و چه چیزی را دنبال می‌کند. من روی این موضوع کار کرده‌ام که انسان مشروطه‌خواه ویژگی‌های خاص خودش را دارد. او کسی است که تازه درحال یافتن خود است و به‌عبارتی دارد به خودش می‌آید. این حس را شما در رمان‌های فارسی این مجموعه می‌بینید.
این پژوهشگر تاریخ معاصر با اشاره به تغییر نگاه هنرمندان در دوره مشروطه گفت: با مطالعه این آثار متوجه می‌‌شوید که به‌تدریج نگاه‌ها درحال تغییر است، که آن انسان مشروطه‌خواه که به‌دنبال تغییر و نوگرایی بوده‌است کم‌کم عوض می‌شود. ما می‌بینیم که کم‌کم «سفیدپوشان» نوشته می‌شود؛ آن سرخوردگی حاصل از مشروطه در آثار کاملاً نهاده می‌شود و جای آن یک گرایش باستان‌گرایی را در آثار می‌بینید. این نوع از گفتار بیان‌گر و بازگوکننده آن تفکری است که از انقلاب مشروطه داشتیم و این افراد با همین‌ها مبارزه می‌کردند.
وی ادامه داد: در انتها آن تفکر باستان‌گرایی و آن نگرشی که به‌نوعی به دولت ارتباط دارد،کم‌کم رایج و کاملاً غالب می‌شود. البته این به آن معنا نیست که گرایش قبلی از بین رفته‌است؛ چراکه هیچ‌وقت هیچ اندیشه‌ای از بین نمی‌رود. بنابراین آن اندیشه غالب می‌شود؛ همان اندیشه‌ای که «شهبانو» را می‌نویسد.
کوهستانی‌نژاد در بخش پایانی صحبت‌هایش گفت: این بخش دوم دقیقاً در حوزه تاریخ قرار می‌گیرد و من این‌جا کار کرده‌ام و اگر شما مقدمه را مطالعه کنید متوجه می شوید که این اثر با تکیه بر این موضوع استوار است؛ ولی می‌تواند دست‌مایه‌ای باشد برای کسانی که ادبیات کار کرده‌اند. درکل این اثر یک تحقیق علمی است و از آن‌جایی که چهار سال پیش تمام شده‌است؛ امروز باید مطالبی به آن اضافه شود.
 
از دیدن رمان «نیرنگ سیاه» شگفت‌زده شدم
بهناز علیپور‌گسکری، دیگر سخنران این نشست نیز در توضیح کتاب گفت: مجموعه‌ای که ما با آن روبه‌رو هستیم، شامل یک مجموعه از ادبیات داستانی مشروطیت است که به دو بخش رمان ایرانی و رمان خارجی تقسیم می‌شود و نویسنده با درک ادبیات و تاریخ به گردآوری این مجموعه و زیرمجموعه‌هایش دست زده‌است.
وی با اشاره به مطالعاتش روی این حوزه ادامه داد: ما ذیل طرحی در فرهنگستان زبان و ادب فارسی به بررسی و معرفی آثار داستانی و نمایشی از پیش از مشروطه تا 1320 پرداختیم و می‌دانم که پیداکردن آثار ادبی و نمایشی این دوره به چه میزان کار سخت و دشواری است. در این پروژه تیمی از پژوهشگران بودند که آثار را جست‌وجو کردند تا ما بتوانیم آن‌ها را بررسی بکنیم.
این پژوهشگر افزود: در این‌جا باید بگویم که ما خیلی از آثاری را که در آن دوره بودند، پیدا نکردیم؛ به همین دلیل به‌نظر من انتشار این مجموعه از سوی کوهستانی‌نژاد اتفاق بسیار خوبی بود و می‌توانم بگویم که منی که چندین سال در این حوزه کار کرده بودم حداقل دو اثر از این مجموعه را تا به حال ندیده‌ بودم. برای مثال رمان «نیرنگ سیاه»، اثر محمدتقی بهار خیلی غافلگیرکننده بود؛ چراکه ما فکر می‌کردیم که بهار در حوزه تصحیح شعر، پژوهش‌های ادبی و سرودن شعر فعالیت داشته‌است و وقتی دیدم که او یک رمان اجتماعی ـ سیاسی هم دارد، برایم بسیار جالب بود.
این منتقد ادبی با اشاره به ویژگی‌های این اثر اظهار کرد: وقتی کسی پژوهش می‌کند و چنین آثار ارزشمندی را که نایاب است و به فراموشی سپرده شده پیدا می‌کند، بسیار ارزشمند است و کار بزرگی انجام شده‌است. دوره تاریخی موردنظر پژوهشگر در این مجموعه بین سال‌های 1261 تا 1306 است. منابع پژوهشی که وی در مقدمه اعلام کرده، جراید و مجلات فارسی‌زبان منتشرشده در این دوره زمانی است و هدف از این فعالیت نشان‌دادن آثار یک دوره فرهنگی ـ تاریخی است که از دوره ناصری شروع می‌شود و به دوره رضاخان می‌رسد.
علیپور با اشاره به برخی ایرادات این مجموعه اظهار کرد: بدون شک هیچ کاری بدون ایراد نمی‌شود و ما برای ارتقای کار یکدیگر باید به نقد آثار هم بپردازیم. وقتی ما از ادبیات مشروطه صحبت می‌کنیم، شعر بخش مهمی است و بهتر است که بگویم اصلاً با آوردن ادبیات مشروطه ذهن ما به سمت شعر می‌رود و به همین دلیل فکر می‌کنم که وقتی ما قصد انتشار مجموعه‌ای با عنوان «مجموعه ادبیات عصر مشروطیت» داریم، شعر باید در ابتدا قرار گیرد اما این اتفاق رخ نداده‌است و گویا قرار است که در ادامه به آن پرداخته شود.
وی ادامه داد: نکته دیگر، ماهیت یک کار پژوهشی است و به‌اعتقاد من وقتی ما یک کار پژوهشی را آغاز می‌کنیم باید منابع را ذکر کنیم که در این اثر چنین اتفاقی رخ نداده‌است. موضوع بعدی انتخاب کارهاست؛ چراکه برای مثال در همین مجموعه چهارجلدی رمان خارجی، 10 اثر آمده‌است درحالی‌که آثار این دوره بیشتر است و سؤال من این است که ملاک انتخاب این 10 اثر از میان آن آثار چیست. البته در جایی از کتاب آمده که این آثار بهترین هستند که باز من سؤال می‌کنم که ملاک انتخاب بهترین‌ها چه بوده‌است.
این نویسنده در توضیح دلایل اهمیت ترجمه در این اثر گفت: در آن زمان ترجمه پل ارتباطی بین ادبیات مغرب‌زمین و ادبیات ایران بوده‌است؛ چیزی که به‌هیچ‌عنوان قابل انکار نیست و باید بگویم که ترجمه در این دوره، علاوه‌بر آگاهی بخشی باعث هموارشدن نثر ما و مهیا‌شدن فضای داستانی ما نیز شده‌است.
وی ادامه داد: با شروع ترجمه، ادبیات داستانی ما به زبانی دست یافت که همان زبان روایی است و اگر ادبیات ما این زبان را به‌دست نمی‌آورد نمی‌توانست داستان و رمان بنویسد؛ چراکه پیش از آن‌که رمان و ژانر بیاید ما به زبان آن احتیاج داشتیم تا ژانر جدید را برای ما معنا کند. برای اثبات این موضوع وقتی ما به سراغ نخستین کتاب‌های ترجمه‌شده می‌رویم، متوجه می‌شویم که نثر آثار داستانی در این دوره با نثر یک کتاب آموزشی تفاوتی نمی‌کند و هنوز مترجمان این را درک نکرده‌اند که نثر روایی با یک نثر آموزشی فرق می‌کند.
علیپور به نقش مجلات در گسترش ترجمه پرداخت و گفت: ظهور مجله‌های ادبی به روانی کار ترجمه خیلی کمک کرد و در کنار آن گسترش چاپخانه‌ها در گسترش ترجمه‌ها بسیار تأثیرگذار بود. در این دوره مجله‌ها به‌شکل پاورقی به انتشار رمان‌های خارجی می‌پردازند و همین موضوع باعث شد که تحرکی در حوزه ادبیات تألیفی نیز شکل بگیرد.
این داستان‌نویس با اشاره به اهداف و شیوه‌های ترجمه گفت: نکته‌ دیگری که ما باید به آن توجه کنیم این است که اصلاً ترجمه‌ها در این دوره با چه هدفی انجام شده‌‌است. بخشی از ترجمه‌ها به‌دستور شاه انجام می‌شد و شاه به دارالترجمه همایونی دستور می‌داد که برخی آثار را ترجمه کنند. البته باید به این نکته توجه کنیم کارهایی که به‌دستور شاه ترجمه می‌شد الزاماً وارد بازار نمی‌شد و خیلی از این آثار در کتابخانه دربار می‌ماند.
وی افزود: برخی دیگر از ترجمه‌ها را مخالفان سیاسی انجام می‌دادند که بخش قابل‌توجهی از آن‌ها در خارج از کشور بوده‌اند که آزادی بیشتری برای ترجمه دارند؛ چراکه در آن دوره علاوه‌بر مشکل کندی چاپخانه‌ها مشکل سانسور نیز وجود داشت. در پایان، گروه سوم نیز کسانی بودند که از روی ذوق شروع به ترجمه کردند.
علیپور در توضیح معیارهای انتخاب آثار ترجمه گفت: در ابتدا معیارها اساسی بود و هدف این نبود که کتاب ترجمه شود تا مردم سرگرم شوند. یعنی این افراد ترجمه می‌کردند تا به تعلیم و تربیت بپردازند و مردم را با فرهنگ غرب آشنا کنند تا عقب‌افتادگی‌های کشور جبران شود. یکی دیگر از دستاوردهای ترجمه در این دوره واژه‌سازی است؛ چراکه نهضت ترجمه شرایط را برای واژه‌سازی فراهم کرده بود.
کوهستانی‌نژاد بعد از صحبت‌های بهناز علیپور‌گسکری گفت که به‌دلیل این‌که برخی دوستان مطالب را بدون ذکر منبع از کتاب می‌آورند، منبع نیاورده‌ام اما هرکس بخواهد می‌تواند منابع را از انتشارات بگیرد. همچنین نکته مطرح‌شده درباره انتخاب و گزینش اثر درست است و اگر قرار شد که کتاب تجدیدچاپ شود این نکات را لحاظ می‌کنم.
 
کوهستانی‌نژاد حفرههایی از تاریخ ادبیات معاصر را پر کرده‌است
حسن میرعابدینی، آخرین سخنران این نشست هم در ابتدای صحبت‌های خود گفت: این کتاب یک اثر ارزشمند است که برای آن زحمات بسیار زیادی کشیده شده‌است. این مجموعه می‌تواند به رمان‌نویسان ما بسیار کمک کند و به همین دلیل از کوهستانی‌نژاد بابت این مجموعه تشکر می‌کنم؛ چراکه این آثار را از زیر غباری از زمان بیرون کشیده‌است.
وی ادامه داد: در این مجموعه پنج‌جلدی، گزیده‌ای از رمان‌های تعریف‌شده در فضای فرهنگی مشروطه گردآوری شده‌است. ارزش کار؛ یک، در نقل آثاری است که در لابه‌لای صفحات نشریات زمان‌های به تاریخ پیوسته از یاد رفته‌اند. دو، مؤلف با نقل فرازهایی از بررسی‌های ادبی نوشته‌شده در مطبوعات آن سال‌ها بر ارزش ادبی کار خود می‌افزاید.
این منتقد ادبی با اشاره به بخش‌هایی از این مجموعه اظهار کرد: من موقعی که کتاب را خواندم به خودم گفتم حالا که چنین فضایی در اختیار کوهستانی‌نژاد بوده‌است، پس چرا رمان‌‌هایی که به‌شکل کتاب چاپ شده‌اند را در کتاب آورده‌است. چه خوب بود که مثل کار یحیی میرزا اسکندری، سروش و بهار کارهایی که گم بود و به‌شکل کتاب چاپ نشده بود را در کتاب می‌آورد اما توضیحاتی دادند و گویا نسخه کتابی این آثار با نسخه پاورقی آن متفاوت است.
وی ادامه داد: جلدهای اول تا چهارم حاوی متنهای ارزشمندی هستند که ـ به‌سبب گمشدن در لابهلای صفحات مطبوعات و نه، چنان‌که مؤلف میگوید، «غرض منتقدان ادبی»ـ در بررسیهای مربوط به تاریخ رماننویسی ایران مغفول ماندهاند. و حالا، با سعی کوهستانینژاد، به عرصه رماننویسی فارسی بازگشته‌اند. وی، از این نظر حفرههایی از تاریخ ادبیات معاصر را پر کرده‌است. البته می‏شد به‌جای آثاری که جایشان در این کتاب نیست، نمونههای دیگری را ـ اگر مؤلف به آن‌ها دسترسی مییافت ـ گذاشت، مانند: حقیقتالامر.
این پژوهشگر ادبی با اشاره به ذکرنشدن منابع گفت: در چنین مجموعهای، به‌جهت رعایت جنبه استنادی تحقیق، ذکر نام نشریاتی که رمانها از آن‌ها نقل شدهاند، ضروری است. مؤلف گاه این امر را رعایت کرده و در موارد متعدد به ذکر یکی از روزنامهها اکتفا کرده‌است.
میرعابدینی با اشاره به داستان‌نویسی در این دوره گفت:‌ پس از سال 1285 و پیروزی انقلاب مشروطه، رمانهای بیشتری نوشته شد و در آن‌ها طرح مباحث اجتماعی به‌سرعت به مسائل سیاسی گسترش یافت. در رمانهای یحییمیرزا اسکندری، ابوالقاسم سروش و ملکالشعرا بهار با رویکرد سیاسیِ متفاوتی مواجه میشویم. این نویسندگان، بهخلاف رماننویسان پیشین، انتقاد اجتماعی خود را درعین تفاهم و همراهی با دولت برآمده از مشروطه، انجام میدهند. زیرا دولت وثوقالدوله می‏خواست نظم و نسقی به کشور بحرانزده و در آستانه فروپاشیِ کاملِ ایران بدهد.
وی افزود: اما در اغلب رمانهای دهه 1290ـ1300 مشکلات سیاسی ـ اجتماعی به‌صورت دیگری مطرح میشوند. مؤلف در انتقاد اجتماعیِ نگارندگان این رمانها انگیزه سیاسیِ مشخصی می‏بیند و می‏گوید، برخلاف ملکالشعرا بهار، تأکید کسانی همچون مشفق کاظمی نویسنده «تهران مخوف» و شیرازپور پرتو مؤلف «پهلوان زند»، برای تخریب وجهه سلطنت قاجار به‌نفع جناح سیاسیای بود که درپی برانداختن قاجاریه و سلطنت سردارسپه بود.
نویسنده کتاب «صدسال داستان‌نویسی ایران» با اشاره به رمان بهار گفت: کوهستانینژاد، براساس چنین تبیینی از وضع رمان ایرانی، عدم چاپ رمان «نیرنگ سیاه» به‌صورت کتاب و مطرح‌نشدن آن در تاریخهای ادبی دوره معاصر را ناشی از مخالفت ملک الشعرا با حکومت رضاشاه میبیند. درحالی‌که بهار، اگر میخواست، میتوانست طی سالهای 1298 تا 1306 متن خود را به‌صورت کتاب منتشر کند. شاید او نوع ادبیِ تازه رمان را چندان جدی نمیگرفت و ازاینرو درپی چاپ اثر خود به‌صورت کتاب نبود.
وی ادامه داد: یا شاید چون، به‌قول افشار، «روزنامه مدت هفتادوپنج سال یگانه وسیله مکتوب ارتباط علمی و فکریِ افراد جامعه ایرانی بود»، ملکالشعرا به چاپ رمانش در روزنامه اکتفا کرده بود، همانطورکه مقالاتش سالها بعد به سعی محمد گلبن به‌صورت کتابی مدوّن درآمد.
میرعابدینی در پایان گفت: به‌عنوان محقق تاریخ داستاننویسی ایران، قدردانِ تلاش مسعود کوهستانینژاد هستم؛ زیرا وی موفق به گِردآوردن برخی از رمانهای دور از دسترس در کتاب پنج‌جلدی خود شده‌است.

 



CAPTCHA
دفعات مشاهده: 758 بار   |   دفعات چاپ: 248 بار   |   دفعات ارسال به دیگران: 0 بار   |   0 نظر